توی کمپ وضع خیلی خرابه! البته که پلیس حواسش هست ولی وقتی اتفاق بدی بیفته بعدش طرف را هر جور مواخذه کنند به چه درد میخوره؟ یک دختر بچهی ۱۳ سالهی افغان بود من بهش درس میدادم. چند وقت پیش متوجه شدیم هپاتیت B داره که راه انتقال خونی هست و یا جنسی. دکتر بردند بچه رو گفت مال چند هفتهی اخیر هست. مددکارش با من صحبت میکرد. واقعا از اضطراب به خدا رسیدیم و من دیگه چون از نظر ذهنی برام سنگین بود قضیه را ول کردم. کمپ خیلی جای داغونی هست با بقیهی جاها قابل مقایسه نیست.
دیگه نفهمیدم پزشک و مشاور و ... چه تصمیمی گرفتند!