اومدیم کرج وقت افطار بود رسیدیم به همسرم گفتم سر راه حلیم بگیره ,پاز شکر و دارچین کرده بود,حالم بد شد.
کرونا, کرونا!چه کردی با زندگیهامون? با دلخوشی هامون? چقدر چیزای خوب داشتیم و قدرش رو نمی دونستیم, زیادی ساده بودن اما مهم بودن, دلم لک زده واسه بدو بدو کردن بچه ها تو پارک, دورهمی های بی دغدغه, گاز زدن یه ساندویچ داغ تو فست فود سرِکوچمون, یه سفر با عشقم, دل رو بزنیم به دریا و بیخیال همه چی بشیم... کرونا چیکار کردی با دلخوشی هامون?۹۹/۹/۹ پایان این روزهای تلخ!