2777
2789
عنوان

تولد

85 بازدید | 19 پست

من امروز تولد شوهرمه خواستم که یه تولد دونفره بگیرم براش کلی هم تدارکات چیدم بعد حالا خاله شوهرم زنگ زد واسه شب دعوتمون کرد خونشون بنظرتون چیکار کنم برنامه هام بهم ریخت؟


یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

اخه خواستم سورپرایزش کنم مثلا دیگه فرداشب بنظرم خیلی بی مزه میشه

بازم سوپرایز میشه نگران نباش

قبل رفتن که اومد خونه شمع بزار رو کیک و سوپرایزش کن اما کیک ببر اونجا دور هم بخورین یا بزار برگشتین بخورین

دستمو ول نکن🤲🏻
اخه خواستم سورپرایزش کنم مثلا دیگه فرداشب بنظرم خیلی بی مزه میشه

قبل مهمونی تو خونه تولدشو بگیر 

تجربه ثابت کرده خاله شوهرا کاسه داغ تر از آشن و دوبه هم زن

ممکنه تولد گرفته باشه برا شوهرت نگه که سورپرایز کنه 

من تولد شوهرم بود دوسال پیش،کلی برنامه داشتم تو ذهنم،داشتم شام میپختم ساعت 7عصر خاله شوهرم زنگ زد که همه خواهرام خونمونن شما هم بیاید.( از این هم بهم برخورد که همه را از روز قبل دعوت گرفته مارا گذاشته دقیقه نود یادش افتاده)حالا از اون اصرار از من انکار.زنگ زدم شوهرم گفت خاله به منم زنگ زده و اصرار داره حتما بریم و گفته جون بچه ام نیاید ناراحت میشم و این حرفا....منم دیدم چاره ای نیست،برنامه ام در کل خراب شد،شوهرم که اومد خونه شمع گذاشتم رو کیک و فوت کرد ولی هیچی نخوردیم و رفتیم.تابرسیم اونجا شده بود 9شب،فروردین ماه بود.دیدم شام را خوردن تا ما بریم،کارد میزدی خونم در نمیومد،خیلی خیلی بهم برخورد،آخه ساعت 9هم خیلی دیر نبود که نتونن صبر کنن،اون از دعوت کردن دقیقه نودشون اونم از شام خوردنشون،بعد دوتا بشقاب غذا آورده گذاشته جلو ما،منم نخوردم گفتم من خودم شام داشتم میپختم رنگ زدید سرگاز یه چیزایی خوردم سیرم،فقط یک قاشق خوردم....

خدایا شکرت   
[QUOTE=89256125]من تولد شوهرم بود دوسال پیش،کلی برنامه داشتم تو ذهنم،داشتم شام میپختم ساعت 7عصر خاله ...

همینو بگو....آخه نخورده یک لقمه شامت که نیستیم،مهمون دعوت کردی لااقل احترام بذار،،،،الان دیگه قطع رابطه کردیم باهاشون ،از شر رفتارهای نسنجیده شون راحت شدم

خدایا شکرت   
همینو بگو....آخه نخورده یک لقمه شامت که نیستیم،مهمون دعوت کردی لااقل احترام بذار،،،،الان دیگه قطع را ...

خوب کردی عزیزم منم بودم رابطمو قطع میکردم،بنظرم با هرکسی که حالتو بد میکنه باید همین کارو کنی راحت

خوب کردی عزیزم منم بودم رابطمو قطع میکردم،بنظرم با هرکسی که حالتو بد میکنه باید همین کارو کنی راحت

اعتقاد منم همینه،مگه عمر آدم چقدره که بخواد تو دلخوری و حرص خوردن بگذره،هرکی ناراحتم میکنه و از رفت و آمد باهاش اذیت میشم کات،خداروشکر شوهرمم باهام موافقه.به مادرشوهرمم گفتم اونم گفت اجباری نیست هر جور راحتید،منم کل خاله های شوهر را حذف کردم،انقدر راحت شدم که نگو

خدایا شکرت   
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز