صورت فلكى اسد (شير) پيشتر چه مفهوم و اعتبارى داشت؟
صورت فلكى اسد حتّى در زمان مصريان باستان هم مورد احترام بود، زيرا به هنگام طغيان سالانه ى با بركتِ نيل خورشيد در اين صورت فلكى قدم مى گذاشت.
اين طغيان براى بارورى زمين اهميّت حياتى داشت. امروزه هنوز هم فوّاره هاى سنگى زيبايى به شكل شير كه در آنها آب از دهان مجسمه ى سنگى جارى است، ارتباط اين صورت فلكى را با طغيان رود نيل به ياد بينندگان مى آوَرَد.
اين صورت فلكىِ نافذ و درخشان همچنين انسان را به ياد هركول قهرمان بزرگ افسانه اى يونان مى اندازد. اين قهرمان، مأموريّت داشت شير نيميا را كه در نزديكى قَصَبِه ى (آبادى بزرگ) نيميا Nemea موجب اذّت و آزار و اضطراب مردم شده بود، از پا در آوَرَد. جانور درنده عملاً شكست ناپذير و پوستِ او سخت تر از فولاد بود.
غارى كه شير در آن مى زيست دو راه خروجى داشت و جانور درنده به راحتى مى توانست خود را نجات دهد.
هركول يكى از راههاى خروجى را بست و بر سر راه خروجى ديگر به كمين شير خطرناك و ترسناك نشست. سر و كلّه جانور درنده خيلى زود پيدا شد. هركول با كمان خود نيزه هايى به سوى حيوان انداخت، ولى نيزه ها به پوست سخت جانور كارگر نيفتاد و كمانه كرد.
هركول بِالْاَخَرِه موفّق شد حيوان درنده را با دستهايش خفه كند. جانور مرده نيز براى هركول مشكلات زيادى ايجاد كرد، زيرا كَندَنِ پوست حيوان با ابزار معمولى غير ممكن مى نمود. تنها يال شير كه سخت تر از الماس بود، توانست به قهرمان كمك كند تا عاقبت پوست را پاره كند و ازبدن جانور جدا سازد. او پوست باشكوه و فولاد مانند شير را در بر كرد و به اين ترتيب خود، روئين تن و شكست ناپذير شد.
خداى خدايان، زئوس، عاقبت شير را به يكى از زيباترين صورتهاى فلكى منطقةالبروج تبديل كرد، تا ما را در تمام زمانها به ياد پيكارهاى قهرمانانه ى هركول بياندازد.
بسيارى از اقوام باستانى ستاره ى اصلى صورت فلكى اسد را (قلب الاسد) Regulus نام دارد مظهر قدرت و فرمانرواى آسمان مى شمرند.
فارسها آن را يكى از چهار نگهبان آسمان مى دانستند كه ثروت، قدرت و افتخار با خود مى آوَرَد. امروزه مى دانيم كه ستاره ى قلب الاسد حدود ٨٥ سال نورى از زمين فاصله دارد و ١٦٠ بار نورانى تر از خورشيد مى درخشد.