یه چیزی در مورد خواهرشوهرم ذهنمو درگیر کرده صفحه 2

صدف91

مدیر

عضویت: 1397/12/12

تعداد پست: 4483

سلام خواهرشوهرم دوتا بچه داره و به شدت وابسته مامانشه هرروز برای ناهار اونجاست

حالا مادرشوهرم میخواد یک ماه بره مکه

من عزا گرفتم که چی کار کنم. باید هی بگم بیان اینجا؟ هی هرشب دعوتشون کنم و باهم باشیم؟ یکی بگه من چی کار کنم؟

دست من و تو نیست اگر عاشقش شدیم.......خیلی حسین زحمت ما را کشیده است.......السَّلامُ عَلیکَ یااَباعَبْدِالله...

1398/02/07

02:29

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

صدف91

مدیر استارتر

عضویت: 1397/12/12

تعداد پست: 4483

ن اصلا این کارو نکن

چی کار نکنم؟

دست من و تو نیست اگر عاشقش شدیم.......خیلی حسین زحمت ما را کشیده است.......السَّلامُ عَلیکَ یااَباعَبْدِالله...

1398/02/07

02:33

1 نفر لایک کرده اند ...

springgirl9718

عضویت: 1397/11/25

تعداد پست: 1379

اخه میدونم مامانش بره هی زنگ میزنن میگن خونه این بیایم. یا شوهرم نمیتونه اروم بمونه هی میخواد همه جا ...

خواهر شوهرت چه ادم لوس و حال بهم زنیه

زن گنده با دو تا بچه

1398/02/07

02:34

3 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عاطیatijoon

عضویت: 1397/07/13

تعداد پست: 21167

چی کار نکنم؟

منظورم اونجوری دعوتشون نکن ک همش بیان خونه شما

خدایا تا پاکم نکردی... خاکم نکن..😔😔😔باردار نیستم تیکر رسیدن ب خواسته هامه البته امیدوارم همینطور بشه 😍😍برام دعا کنید اونی ک میخوام بشه الهی فداتون بشم ❤❤

1398/02/07

02:34

1 نفر لایک کرده اند ...

صدف91

مدیر استارتر

عضویت: 1397/12/12

تعداد پست: 4483

خب عزیزم اشکالی نداره در نبود مادرش تو کنارش باش تا کمتر دلتنگ بشه همیشگی که نیست فقط یک ماهه

نمیتونم. بخاطر اتفاقایی که تو زندگیم افتاد و مجبور شدم مدتی با خانوادم قطع رابطه کنم نمیتونم دلم براش بسوزه. چرا اون حق داره دلتنگ بشه من حق نداشتم؟

دست من و تو نیست اگر عاشقش شدیم.......خیلی حسین زحمت ما را کشیده است.......السَّلامُ عَلیکَ یااَباعَبْدِالله...

1398/02/07

02:34

1 نفر لایک کرده اند ...

صدف91

مدیر استارتر

عضویت: 1397/12/12

تعداد پست: 4483

خواهر شوهرت چه ادم لوس و حال بهم زنیه زن گنده با دو تا بچه

خیلی زیاد. یه پارک هم نمیرن خودشون همش باید یکی دنبالشون باشه.

دست من و تو نیست اگر عاشقش شدیم.......خیلی حسین زحمت ما را کشیده است.......السَّلامُ عَلیکَ یااَباعَبْدِالله...

1398/02/07

02:35

2 نفر لایک کرده اند ...

صدف91

مدیر استارتر

عضویت: 1397/12/12

تعداد پست: 4483

منظورم اونجوری دعوتشون نکن ک همش بیان خونه شما

اها دلم میخواد. اصلا کاش جور میشد بریم سفر اه

دست من و تو نیست اگر عاشقش شدیم.......خیلی حسین زحمت ما را کشیده است.......السَّلامُ عَلیکَ یااَباعَبْدِالله...

1398/02/07

02:35

1 نفر لایک کرده اند ...

آبی_کاربنی

عضویت: 1397/10/23

تعداد پست: 1341

وا مگه بچه دو ساله ست ؟

عزیزم مگه فقط بچه دوساله دل تنگی میکنه من خودم اگه دوروز پدر و مادرم و نبینم دلتنگ میشم هروزم باههاشون درتماسم تازه بچه هتی خواهرشوهرش کوچیکن شاید اونام دلتنگ شن

امروز مادرم نگاهی بهم کرد گفت خداهرکیو دوست داره بهش دختر میده اون لحظه که این همه بهم افتخارکرد انگار تموم دنیاروبهم دادن خدایا برام حفظش کن

1398/02/07

02:36

0 نفر لایک کرده اند ...

springgirl9718

عضویت: 1397/11/25

تعداد پست: 1379

خیلی زیاد. یه پارک هم نمیرن خودشون همش باید یکی دنبالشون باشه.

فکر کرده بچه دو ساله ست

هیچ جا نرید هیچوقت بهتر از اینه که ۲۴ ای با همچین آدمی باشید

1398/02/07

02:36

1 نفر لایک کرده اند ...

sabasadat

عضویت: 1397/01/22

تعداد پست: 2305

جدی چرا نمیمونه خونش ؟ ینی برا اشپزیشه؟

بهش بگو اتفاقا خوبه باب رفتو امد رو باز کنیم یه روز شما بیاین یه روز ما بیایم خوش میگذره

ببینه بیان توام میری احتمالا بپیچن

1398/02/07

02:36

1 نفر لایک کرده اند ...

گندم750

عضویت: 1396/08/30

تعداد پست: 6455

خواهرشوهرت خودش خونه و زندگی نداره؟؟؟نیازی به دعوت نیست..خودتو اذیت نکن..

هیچی هم نگووووو..سکوت

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏

1398/02/07

02:36

2 نفر لایک کرده اند ...