بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
آدم وقتی ازدواج میکنه باید یه تعادلی رو رعایت کنه معنی نداره الان که مادرش رفته هرشب بخواد زنداداشش ...
درسته عزیزم ولی آدما باهم فرق دارن من نگفتم همه شب بره خونه زنداداشش قطعا مادرش با زنداداشش باهم فرق دارن ولی هفته ای دوباربرای رفع دلتنگی یکم بره اونجا سرگرم بشه چه اشکالی داره
البته من از شرایط استاتر خبر نداشتم
امروز مادرم نگاهی بهم کرد گفت خداهرکیو دوست داره بهش دختر میده اون لحظه که این همه بهم افتخارکرد انگار تموم دنیاروبهم دادن خدایا برام حفظش کن
حرصم از این میگیره که شوهرم دلش برا اون میسوزه که ای وای خواهرم تنهاست بعد من اگه یه هفته نرم پیش مامانم تازه خوشحالم میشه و ذوق مرگ. از این دلم میسوزه که من باید بشینم سرزندگیم و تنها باشم اما خواهرش باید ولو باشه و این باید مراقب خواهرش
دست من و تو نیست اگر عاشقش شدیم.......خیلی حسین زحمت ما را کشیده است.......السَّلامُ عَلیکَ یااَباعَبْدِالله...
دقیقا دوس دارم هیچی نگم هیچی. تازه اون بزرگتر از منه. خونه زندگیشون محل خواب و گاهی مهمون داریه همین
فقط سکوت کن خودش میفهمه..هرچی گفت لبخندبزن..
همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏
من موندم ادمایی که در این حد وابستن اصلا چرا شوهر میکنن دختر گنده چه لوسه
ترجیح میدم سینگل باشم و به ازدواج فکر کنم تا اینکه ازدواج کنم و به مجردیم فک کنم اینو خودم گفتم دکتر شریعتی امروز کارداشت نیومد (امضامو خوندین برای حال دلم صلوات میفرستین نفسا قربون دلای پاکتون)