واای دلم برا رفیقم کباااب شد😥😥از اول مظلوم بود بچه اخر همه کارا و مسوولیت خونه بااین مامانشم ک همیشه خدا میگفت مریضم پدرم نداشت مامانش ازاینا ک خیلیی ب حجاب و این چیزا گیر میده فقطم زورش ب این میرسه امشب عروسیش بود وسط رقص تانکو بیچارها با لبخند داشتن میرقصیدن یهو اومد‌وسطشون‌جداشون کرد‌ک‌مردا اومدن چرا میرقصییی حالا مردا کی بودن برادرای عروس و داماد و فامیل درجه یک عروس بغض کرده بود ابروش جلو خانواده شوهرش رفت داماد بهش برخورد من اینجام شما تعیین میکنی زن من چی بپوشع چی نپوشه جلو کی برقصه نرقصه بعدم با حرص شنلو انداخت سر رفیقم خودشم روشو کرد اون سمت رفیقمم همونجا روصندلی مهمونا با بعض نشست خیلی دلم براش سوخت شبش خراب شد😢
تانگو😁
خیلی ها به اسم پدر مادر بودن خیلی کارها کردن
الان اگر دختر غریبه بود اجازه همچین کاری میداد به خودش
واقعا حرکت زشتی انجام داده عقده ای،
وا یه کاره پریده وسط رقص طرف جداشون کرده😨
اونم الان زن‌مردم بود دیگه اختیاردارش کسای دیگن نمیدونم چرا همچین کاری کرد طفلی خیلی ناراحت شد واای وسط رقص دستشو‌کشید تازه میگفت مهمونا دارن میرن بجا خدافظی داری میرقصی ما داشتیم میومدیم همینجور بحث داشتن
چرا مادر شوهرا اینکارارو انجام میدن
خیلی ناراحت میشم این چیزا رو میشنوم داغ دلم تازه میشه
طفلک مامان من انقد ازم حساب میبره کافیه بهش اشاره بدم هرکاری بخوام میکنه.دلم تنگه براش😔
مامانش حسود بوده
چه آبرویی از دخترش برده،چه خجالتیم کشیده بنده خدا، اونم عروس که مرکز توجهه😓
معلومه مادرش از این خانم جلسه ای هاس.
حالا چرا این وسط مردا میخواستن بیان؟تالار ما که جز داماد مرد دیگه راه نمیداد تو زنانه حتی پدر عروسو
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
28 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
