قبلا از طلاق میترسید
شهریور ماه گند زد به زندگیمون
چند بارم از خونه گذاشت و رفت
کارمون بالا گرفت.. ولی انگار براش طلاقم مهم نیست الان. البته دقیق نمیدونم
مادرش و خونوادش پشتش بودن چون یه دروغهایی از من و خونوادم گفت که فکر کنم باور کردن
یه روز اومدن خونمون و مادرش با توپ پر اومد. هر چی گفت من جواب بد ندادم
فکر میکرد من التماس میکنم دخترش بیاد خونم
دید که دلم پره آخرش به التماس افتادن و گفتن خودشون اصلاحش میکنن و آورونش خونه. یه هفته خوب بود اما بازم همون شد