اصلا تعریف کردن یاد ندارن
من درمونده ی تعریف کردنه اونا نیستم ولی احساس بدی پیدا میکنم
خیلی حسادت میکنن بهم
مثلا تو ی مهمونی فامیلی که میریم همیشه همه ازم تعریف میکنن چون بخاطر موقعیت بابام تو فامیل از همه نظر سریم ولی اونا حتی زوری ی تعریف الکی هم نمیکنن فقط دنبال عیب و ایرادن با اینکه زن داییم و دخترداییامن
من دلم برای اون رابطه صمیمی قبلیمون خیلی تنگ شده دوست ندارم بخاطر حسادت انقد فاصله بگیریم از هم