هنوز اون عروسی گوهم نمیخواستم بگیرم می گفتن پسر عموی پدر شوهرم که ۹۰ سالش بود مرده بدید مشهد واسه اون عروسی کلی دعوا داشتیم فیلمی بود اون عروسی کلات تو فیلم ناراحت نشستن دارم حرص میخوردم که چرا هیچ کی نمیرقصه فامیلامونم پچ پچ که حتما نمیخواستم یا شاید عروس حاملسحاملگی عارشون میاد
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
من بعداز ۹سال دوستی و انتظار موقعه خوندن عقد رو ب گریه شدم ولی جلو اشکامو گرفتم از خوشحالی زیاد
من و همسرم انقد استرس داشتيم كه نگو ولي بهترين لحظه زندگيمون بود
8 سال پیش بود...16 سالم بود دلم نمیخاستش زوری بود..برگشتم خونه دیگه اخر شب شده بود رفتم سرگوشیم پیامای دوس پسرمو خوندم کلی گریه کردما خابیدم
من بغض داشتم
ن ک پشیمون باشم
ولی اصلا دوست ندارم عکسا و فیلمای عقدمو نگا کنم .یا حتی ب اون روز فکر کنم.
زیاد حس جالبی نداشتم پشیمون بودم ولی عرضه نه گفتن نداشتم محضره هم خیلی بیخودی بود یه زیرزمینه کوچیک با یه سفره عقد فوق العاده زشت حاج آقایه بداخلاق درکل افتضاح بود
اگه ازدواجت عاشقانه س حتما غیر عقد محضری عقد آریایی هم بگیر خیلی رمانتیکه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
12 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
