چون ازت دور اینجوری میگی
وقتی با زبون روزه رفتم خونش فقط من روزه بودم قبل اذان میگه پاشو برای نوه های پسریم شام درست کن تازه منم نمیخواستم بمونم
وقتی از اول مرداد تا روزای اخر اسفند خونه سه تا دخترا بوده بخاطر مریضی ولی روز اول عید سر سفره میگه به پسر بزرگش اول مال خودتون و زن و بچهاتون بریزید گم نیاد ی وقت بعدا دتترا و بچهاش ن میخورن....۶ ماه خرجش دادیم دکتر بردیم این کارا چیه میکنه
ادما به نسبتی که باهات دارن عزیز نمیشن با اخلاقشون عزیز میشن