بچه نیست که جوونوره.نمیذاره لقمه به دهنم برسه.یا از دستم با جیغ میگیره یا میاد آیزون میشه که شیرش بدم.حالم دیگه داره بهم میخوره.بیزار شدم از هرچی بچه است.
عزیزم خسته شدی و این کاملا قابل درکه اما به هر حال به این فک کن این روزا میگذرن و پسرت بزرگ میشه و مایه افتخارت
آراگل خییییلی اذیتم میکنه.یعنی تا روزی از دستش گریه نکنم اون روز شب نمیسه.وقتی میخوابه میگه تمام مدت سینه ات و بذار دهنم بمونه.خشک میشم به خدا
ماهارو ببین برا بچه هلاکیم خداتو بشین هزار بار شکر کن
صبح تا ظهر میرم سرکار،ظهر گرسنه و تشنه میام خونه.حتی فرصت خوردن یه لیوان آب بهم نمیده.باید سریع دراز بکشم شیرش بدم تا حداقل دو ساعت.زخم معده گرفتم به خدا.
اخی سخته واقعا
الهی چند وقتشه
اها خخخخخ
از کجا فهمیدین پسره؟
یک سال و نیم
منم از وقتی بچه دار شدم هیچ وقت نمیفهمم چی میخورم چه تو خونه چه رستوران ولی همیشه امید دارم این روزا میگذره با خیال راحت میشینم پای تلوزیون راحت غذام رو میخورم 
کم کم به لیوان عادتش بده خودتو راحت کن
1 تا 2 سالگی خیلی بده
ناراحتی اعصاب گرفتم.همش استرس دارم که الان حوصله اش سر میره میزنه به جیغ و گریه.اصلا بچه صبور و آرومی نیست.خیییییلی اذیتم میکنه.
دختر من هم در مورد شیر همینجوریه خوب مایعات بیشتر بخور عزیزم در ضمن به نظر از نظر عاطفی بیشتر بهت نیاز داره که اینجوری میکنه باهاش بد اخلاقی نکن همین الان یه بچه داره جیغغغغغغغغغ میزنه و گریه بابائه هم زحمت میکشه و فقط داد میزنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
