اينقد همسرم بهم استرس داده سرش خودمم کنجکاوم بدونم اما شوهرم بهم استرس ميده اگه فلان بشه نمیخام و....نميدونم اگه اوني که اون میخاد نشه چیکار کنم میترسم اصلا زیر بارش نره میترسم نشون بده تو ظاهر همه بفهمن دوست ندارم تو جمع نشون بده مخصوصا فامیل همسرم بشدت دنبال آتو هستن به محض فهمیدن میخان هي بگن راضی نبوده نمیخاسته و.....
کیا مثل منن شرایطشون کیا درکم میکنن دلداری لطفا خدایا کمکم کن اصلا دلم نمیخاد زمان بگذره الان بچه درونم جزیی از وجودم شده چرا من اينجوري شدم هرموقع ميام با شوهرم صحبت کنم راجعبه جنسیت ديگه که اون نمیخاد تا بقولی آرومش کنم روش کار کنم آمادش کنم قاطی میکنه نمونش دیروز نزدیک بود تصادف کنیم از بس عصبی ميشه سرش مگه دست منه آخه