2733
2734
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



پسر ميخواين؟!

قرار من با خدا اين شدكه.....من چشمهامو ببندم...دستمــٌ بذارم تو دست خدا وباهاش برم جلو....خٌـــدايا توي مسير دستمو ول نكني....مواظب سنگـاي جلوي پام باشي....من تا جايي چشمامو باز نگه داشتم كه ميدونستم چي خوبه و چي بد....ولي از اين به بعدش با تو.....من اسمشو ميذارم دوستي و تكيه به تو.....و تو اسمشو بذار تَوكٌـــل...ميدونم از توكل به هركس پشيمون ميشم ولي از توكل به تـــو هرگـــز....مواظبمون باش و هوامونو داشته باش❤️
2731

من اصلا نمیتونم غذای مونده بخورم حالت تهوع میگیرم سینه راستم هم بزرگ تر از اون یکیه طبیعیه؟ 

خدایا ازت ممنونم که منم لحظه شیرین بارداری رو تجربه کردم ممنونم از هدیه قشنگت خودت مواظبش باش و سالم بیاد بغلم از همه دوستانی هم که برای این لحظه شیرین برام صلوات فرستادن ممنونم امیدوارم به همه آرزوهاتون برسید اگه امکان داره برای سالم بودن نی نیم و شنیدن صدای قشنگ قلبش یه صلوات مهمونم کنید ممنونتون میشم💞🤰

یکیش که خیلی بارزه میدونم خانومی که پسر داره تهوع صبحگاهی نداره

من همونیم که ناخواسته باردار شده بود🥴 تمام آینده رو فقط برای پسرش برنامه ریزی کرده بود و نمیتونست عضو جدیدو بپذیره😓 افسردگی گرفته بود هیچ جوری با بارداریش کنار نمیومد😖 دنبال دارو و روش های سقط بود😭،الان همون جنین ناخواسته به دنیا اومده 😊یه دختر به زیبایی و سفیدی فرشته ها🥰.اون روی شوهرمو با اومدن دخترمون بعد از ۸ سال زندگی مشترک تازه دیدم 😆جوری قربون صدقه ی دخترمون میره و تو آغوش میگیرتش که باورم نمیشه این مرد همون شوهر  خجالتی و کم عاطفه است که  به زبون اوردن احساساتش خیلی براش سخت بود😮،باشه. هر روز میگم خدایا هزار مرتبه شکرت که این فرشته کوچولورو به ما دادی(مادر بزرگ یکی از شاگردای دوسال پیشم بعد از دوسال بی اطلاعی از هم خواب دیده بود توی تاریکی توی یه خونه چراغ سبز روشن بوده از ادما میپرسیده این خونه کیه بهش میگفتن خونه خانم معلم طاهاست.مادر بزرگ طاها صبح بلند میشه به دخترش زنگ میزنه میگه مامان امروز حتما به معلم پسرت زنگ بزن احوالشو بپرس این خوابو دیدم حتما چیزی هست.تو اوج ناراحتی من و تصمیم جدیم برای سقط این خانم با تعریف کردن خواب مادر ساداتش منو از حماقتی که میخواستم بکنم منصرف کرد.دعای خیرم همیشه بدرقه راه عزیزان مادر بزرگ طاها خواهد بود.🌹💝(اگر به قدر یک جمله تونستید کسی را از خواب غفلت بیدار کنید دریغ نکنید شاید یک جمله شما زندگی بخشید به کسی💝💝💝💝) )الهی لحظه لحظه ی  زندگی تک تکتون  پر از اتفاقای ناخواسته شیرین و پر از ارامش مث شیرینی اتفاق ناخواسته ی ما باشه.        خداوندا به اندازه تمام هستی شکرت .                    
2740

من سر پسر اولم به شدت بالا میاوردم، هیچ میل و ویار خاصی هم تا آخر به چیزی نداشتم.

سر این یکی پسرم با شدت بسیار بیشتری بالا میارم. اما تا دلتون بخواد ترشی و سرکه و غوره خوردم.

حالا شما ببین علائم و ویار چقدر به جنسیت مربوطه....هیچی خواهرم...اصلا مربوط نیست به خدا.

تیکر یک سالگی پسر دومم...

من هيچ علائمي نداشتم فقطماه ٤..٥ بود كه كيسه كيسه ليمو ترش ميخوردم😐 بعدشم انقدر اشتهام زياد شده بود كه فقط ميخوردم و ٢١ كيلو وزن اضافه كردم😂🤣انقدر ورم كرده بودم كه داشتم ميتركيدم . اصلا هم حالت تهوع و اينا نداشتم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687