دوستان خوبم
فکر کردم بد نباشه اگر تجربه خوبی با یک پزشک داریم با بقیه در میون بگذاریم، شاید اونها هم بهش نیاز پیدا کردند و با یک پزشک دردآشنا راحتتر مشکلشون رو درمان کنند (از صمیم قلب آرزو دارم هیچکدوم گرفتار بیماری نشید).
امروز رفتم پیش دکتر زنانام. همون کسی که پارسال پسرم رو به دنیا آورد. داستان آشناییام با این دکتر تجربه خیلی خوبی بود و علاوه بر احساس راحتیای که باهاش پیکنم، به تخصص و مهارتاش هم ایمان دارم.
مثل همیشه با لبخند جلوی پام بلند شد، خوشآمد گفت و گفت دلم برات تنگ شده بود، خوبی؟ دستاش رو جلو آورد و باهام دست داد و از حال خودم پرسید. چند ماه بود نرفته بودم پیشاش و باید برای تست پاپاسمیر خیلی زودتر از اینها میرفتم که بچه کوچیک و مشغله زیاد فرصت رو ازم گرفته بود. من هنوز از عوارض افسردگی بعد از زایمان رنج میبرم و اون کمابیش میدونست چون دفعات قبل هم یه چیزهایی ازم دیده بود.
وقتی حالام رو دید چند دقیقه وقت گذاشت و با مهربانی باهام حرف زد و حرفهام رو گوش داد، بهم دستمال داد تا اشکهام رو پاک کنم. از تجرییات خودش گفت و بعد از چند صحبت امیدوارکننده، یه مشاور خوب بهم معرفی کرد.
طبق معمول با حوصله معاینه و تست رو انجام داد و گفت همیشه من رو یک زن قوی میدیده و مطمئن هست که این دوره رو هم مثل مشکل قبلیام پشت سر میذارم و از پساش برمیآم.
از مطب که اومدم بیرون حالام بهتر بود. انگار نه انگار که از مطب پزشک بیرون میاومدم. مثل این بود که با یه دوست مهربون و دلسوز درد دل کرده باشم؛ و اون برام چای ریخته و با حوصله به حرفهام گوش داده و بهم کمک کرده.
من نرفته بودم که با دکترم درددل کنم، رفته بودم بگم برام یه چکآپ کلی بنویسه و اگر زماناش مناسبه تست پاپاسمیر بگیره ازم. اما اون خانم دکتر حال ِ دلم هم براش مهم بود و بیشتر از چیزهای دیگه، برای اون وقت گذاشت. درست مثل ۴ سال پیش که فقط با چند جمله و یه لبخند، به من امید دوباره داد و مرهم دردها و ترسهایی شد که از بس تو خودم ریخته بودم دلم داشت میترکید.
چه خوبه که تو هر شغلی که هستیم، سعی کنیم فقط انجام وظیفه نکنیم و احوال روحی مخاطبمون -که برای رفع نیاز خاصی به ما مراجعه کرده- هم برامون مهم باشه.
پزشک متخصص زنان وظیفهاش درمان مشکلات زنانه است. اما به نظر من ما انسانها صرف نظر از شغل و جایگاهی که درش هستیم، یک وظیفه انسانی مشترک داریم و اون مهربانی است. مهربانی مهمه. شاید خیلی ساده و کلیشهای به نظر برسه اما گاهی یک لبخند یا یک کلام امیدوارکننده، حال یک نفر رو چنان خوب میکنه که شاید بهترین هتل تفریحی یا گرانترین جواهر دنیا هم اون لحظه نتونن اون حس رو ایجاد کنن.
سعی کنیم مهربونی و لبخند رو همیشه با خودمون داشته باشیم.
یه متن نوشتم از خاطره آشناییام با دکترم و مسائل بعدش. برای دل خودم نوشتم. اگر کسی خواست میذارم