خوندم ناراحت شدم مادر منم همینطوره
من هفت ماه باردارم مامانم تا الان یه بار خونم نیومده تو این هفت ماه
ماه اول دوم همسرم غذا میگرفت میبریم خونشون چون من نمیتونستم آشپزی کنم یا مرغ وگوست و این چیزا میخریدیم میبریم که غذا درست میکنه منم یه لقمه بخورم چون حالم از بوی غذا بد میشد
رفته بود به خالم کفته بود میاد اینجا برای من زحمت داره
منم دیگه نرفتم
توقع نداشته باش فدای سرت مهم زندگیته که خدا رو شکر میگی خوبه