تو تاپیک قبلیام مشگلاتمون هست الان نیان یسری منو بخورن بگن شما که مشگل داشتی ..
دیگه دیدم کینه و کدورت فقط باعث میشه من هروز هی خودم خودمو بخورم و انرژی منفی هی بیاد تو زندگیم.و این وسط جاریمم از قهرم سواستفاده میکنه هی خودشیرینی میکنه و میتازونه همینجوریش از من عزیز تر بود منو همش خار میکردن دیگه چ بسا قهر بودیم بدتر این جا میکرد خودشو بعد از اینکه مادرشوهرم زنگ زد از دلم دراره منم بخشیدمش و شب یلدام ب خواهرشوهرم پی ام دادم بدونه ب یادشم و تمام ، دیگه حرف نزدیم تا چندروز پیش که مادرشوهزم اینا اومدن تهران و با خواهرشوهرم اومدن خونه عموی شوهرم ب من زنگ زد عموش که بیا اینجا مادرشوهرت اینا اینجان . وقتی رفتم سر سفره بودن . ب احترامم بلند شدن بغلم کردن و روبوسی . و تو اون دو سه روز مراسمی که اونجا بود چنان احترامی بهم گزاشتن که خدا شاهده تو این ۴سال ندیده بودم ازشون بخدا هیچوقت . احترامی که ب من میزاشتن و منو میزاشتن رو سرشون اصلا ب جاریم اینجوری نبودن در صورتی که همیشه بر عکس بود . سر سفره هی برام سالاد بزارن غذا بکشن و این حرفا.... البته ب اونم بی احترامی نکردن اصلانا ولی خب احترام من صد برابر بیشتر از اون بود و مدام تو ذهنم جرقه میزد ۴سال چقد من با فرق گزاری هاشون عذاب کشیدم . خلاصه خیلی ارامش دادن بهم و منم بدی هاشونو ریختم دور . بنظر شما علت این کارشون چی بود ؟؟؟
و اینکه در رابطه با موضوع تاپیکم . خواهرشوهرم بهم گفت یه بچه بیار دیگه زندگی شیرین میشه قشنگ میشه از سردی در میاد بیچاره گوشیشو اورد دیدم راست میگه عکس ذخیره کرده بود کلی راجب عمه شدنو دارم عمه میشمو اینا که هروقت من بچه اوردم بزاره ، شوهرم بچه اول و بزرگه . میگفت چندروز پیش رفته بودم تو فاز که بچه دار شی بیام بیمارستان دسته گل بیارم و بزن برقصو ..اصلا یه وضعی . میگفت خیلی اشتیلق دارم بچه بیاری . در صورتی که تاحالا یکبارم بروم نزدن چرا نمیاری و اینا و مطمعنم قصد بدی نداشت از حرفاش دلم سوخت براش وقتی دیدم انقد عمسقو بی ریا داره حرف میزنه گفتم انشاالله هرچی خدا بخواد یخورده زندگیمون سرو سامون بگیره میارم . خلاصه انقد که کنار من نشستن و هوامو داشتنو رو سرشون گزاشتنم با جاریم اینطور نبودن ولی بی احترامی هم اصلا بهش نکردن ..بعداز ۴/۵سال حس ارامش داشتم کنارشون و چقد لذت بخش بود این حس . نمیدونم چرا یهو عوض شدن ..
طولانی شد چون قطره چکونی ننوشتم . خدا شاهده جواب ندید فقط بخونیدو برید از فردا قطره چکونی میتویسم اعصاب مصاب ندارما😂