من طبقه بالای مادرشوهرمم و دوتا خواهرشوهردارم که با یکی حرف نمیزنم بخاطر بی احترامیاش وبا یکی دیگه ش چن وقته حرف میزنم . ومادرشوهرمم یه دنده ولجبازه شدید و وقتی باشون قط رابطه م احساس آرامش دارم ولی تا باشون رابطه برقرار میکنم دوباره بی احترامی میکنن واصلا نمیتونم بی احترامیاشونو تحمل کنم وافسردگی شدید گرفتم ازدستشون... بنظرتون قط رابطه کنم بهتره .. یا با این وضع خراب پیش برم بخاطر شوهرم چون دوس داره رابطه ها برقرارباشه.
دخترک خنده کنان گفت که چیست...راز این حلقه زر...راز این حلقه که انگشت مرا... اینچنین تنگ گرفته است به بر...راز این حلقه که در چهره او...اینهمه تابش و رخشندگی است...مرد حیران شد و گفت... حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است...همه گفتند:مبارک باشد...دخترک گفت:دریغا که مرا...باز در معنی آن شک باشد... سالها رفت و شبی...زنی افسرده نظر کرد برآن حلقه زر...دید در نقش فروزنده او... روزهایی که به امید وفای شوهر...به هدر رفته هدر....زن..... پریشان شد و نالید که وای...وای این حلقه که در چهره او...باز هم تابش و رخشندگی است... حلقه بردگی و بندگی است...فروغ فرخزاد.....
رابطه داشته باش اما خیلی حرف نزن مث مهمون برو وبیا.لازم نیس هرچی میگن ج بدی ونظربدی ک بخوادحرف پیش بیادوبی احترامی کنن.آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه😕