2777
2789
عنوان

شوخی خَرَکی😁

| مشاهده متن کامل بحث + 17275 بازدید | 83 پست

یه بار خیلی اعصابم داغون بود رفیقام میخواستن حالمو عوض کنن کثافتا با خواهرم دست به یکی کرده بودن تو سطل روغن پنج کیلویی ها سیمان ریختن گذاشتن سفت شد انداختن سر مسیر من منم فک کردم سطل خالیه با لگد زدم زیرش هیچی دیگه شصت پام از جا دراومد تا یه هفته هروقت خواهرمو میدیدم یه کتک مفصل بهش میزدم

یه روزم به تلافی این کارش صندلی مدرسه رو از زیر پاش کشیدم با کمر خورد زمین الان چندسال میگذره ولی هنوز کمردرد داره و منم همچنان عذاب وجدان

واسه نی نی دار شدنم صلوات میفرستید؟ حالم بده دلم خیلی نی نی میخواد😔داره میشه یک سال

ما دبیرستان

زنگ ورزش واسه انجام بعضی از تستا ک بیرون نمیشه انجام داد رفتیم نماز خونه مدرسه 

و خلاصه معلممون هواسش نبودو ما تو کفشش سس ریخیتم😁😂اونم کفشو پا کردو......

دو روز کلاس مارو نزاشتن سرکلاس بریم تا معلوم شه کار کدوممون بوده

اخرشم هیچکدوم نگفتیم چیزی

    

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

راستی یه بارم کلاس 5 بودم تکلیفمو سه جلسه انجام ندادم بار اخر معلم کفری شد گفت بیا با چوب بزنم کف دستت اومد بزنه دستمو کشیدم عقب دستش خورد رو میز تا یه هفته شصتش باند پیچی بود😁😁😁

😈😈...Well Well
راستی یه بارم کلاس 5 بودم تکلیفمو سه جلسه انجام ندادم بار اخر معلم کفری شد گفت بیا با چوب بزنم کف دس ...

البته این عمدی نبود🙄

میخاست بزنه منو ناکِس😰

بازم چوب خدا😏😏

😈😈...Well Well
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792