بچه ها سلام من خونم توی حیاط مادرشوهرمه .پارسال اومدم سرخونه ی خودم خانواده شوهرم جمعتشون زیاده چندتااز داداشا رفتن شیراز دونفرم تهرانن . پارسال اوایل عروسیم برادرشوهرم با دوستاش اومدن شهرمون و به شوهرم گفته بود اگه اجازه میدی بیاییم خونه تو و شوهرمم بدون مشورت بامن قبول کردو کلی حرص خوردم و منو مجبورکردن برم خونه مامانم تا بادوستاش بیان خونم حالا شوهرم میخواد یه کار بزنه دوباره همون داداشش میخواد بیاد بادوستش تا کار شوهرم راه بندازه امشب به شوهرم گفتم حتما میخوان بیان توی خونم منو بیرون کنن و دعوا مون شد گفت داداشمه و...جالب اینجاس همیشه خونه مامانش مهمون دارن مث کاروان سراس این داداشش کلا عقده داره همش میخاد بیاد تو خونم واقعا دارم خودخوری میکنم خیلی بیشورن چکارکنم
نمیتونم قبول کنم واقعا کارشون زشته من تازه عروس بودم اومدن الان که هیچی دیگه خیلی خانوادش پرون
مهموناي شوهرتن
اومدن از خونت نرو بمون خونت همشم غر بزن 😀😀
رودادی بهش
یکم زبون خوش خرج کن و بمون تو خونت بگو میخام خودم پذیرایی کنم ازشون حداقل خونت باشی دفعه بعد دوستاش نمیان
اصلا زندگی نزدیک مادر شوهر اشتباه محضه
درو قفل کن هیچکسو راه نده😁
واقعا شوهرم نه گفتنش برامنه فقط عرضه نداره یه کلام بگه نه یا بگه خانومم اذیت میشه برین خونه مامان عقل ندارن
يه مدت تحمل كن
ببین قشنگ وسایل زیباتو ببر بزار تو اتاق خوابت و در اتاقو قفل کن.چون زنا به وسایل خواب خیلی حساسن.البته اگر کمد دیواری و رخت و خواب اونجا نیس اینکارو بکن.چون یه دعوا دیگه هم اونجا درمیاد.درکل دوستاش میان به شوهر تو کمک کنن.راضی باش
نمیشه بمونم چون دوستش غریبس شوهرن صددرصد میگه برو ...دارم دیونه میشم
بدبختیم اینه که حموم تو اتاقه و من متنفرم ازاین که کسی خونم حموم بره اون دفعه مجبورشدم شاسی هامو جمع کنم پدرم دراومد یادم رفته بود شورتم ازتو اویز حموم بردارم اونام رفته بودن حموم صددرصد دیدن اما به شوهرم نگفتم وگرنه دعوام میکرد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
