سلام دوستان. واس رفع این مشکلم چیکارکنم
بادیدن صحنه ی ابزارعلاقه ی مادر ب فرزند اشکم درمیاد .حتی بادیدن ورودعروس دوماد. ..کلا هر صحنه ی غم انگیز یا عاشقانه ی کوتاه. درکل احاساتیم شدید
ولی اصن قدرت ابزار علاقه، مخصوصا زبانی ندارم.درحدصفر ها!!
بخوامم چیزی بگم زبونم نمیچرخه و روی گفتنش رو ندارم
همسرمم کم کم داره شبیه من میشه.اوایل گرم تر بود.
نمیدونم از بس هیس هیسمون کردن توبچگی !!سرکوبمون کردن و
والدینم همینحالتی بودن و ازشون تقلید کردیم اینجوری باراومدیم.چون خواهرمم دقیقاهمین مشکلوداره
ازکجاچجوری شروع کنم 😕واینکه ایا من تنها اینمدلیم؟؟اخه خ داغونم بنظرخودم
کتاب یا فایلی چیزیم سراغ داشتین ممنون میشم