من باشم یمدت محلش نمیدم تا ببینم خودش سراغی میگیره ولی قهر نمیکنم
بله بهش برخورده حالااشکالی نداره خودتو ناراحت نکن
شاید یه ذره تهِ تهِ تهِ دلم فکرمیکردم برنامه هاتو بهم زدم اما بجای اینک قهر کنم عذرخواهی میکردم و ازت میپرسیدم اگه برنامه چیدید مزاحم نمیشیم
عجب ادمهای بی ملاحظه پیدا میشن من یه بار فامیل ننه ی شوهرم روضه داشت مادرشوهرم اومد که برا فردا دعوتیم ساعت سه حاضر باش منم دیدم خیلی ذوق داره گفتم باشه فردا که جمعه بود شوهرم خونه بود صبح زود رفتیم خرید حول حولکی بعد یه نهار نفهمیدم چه جوری خوردم رفتم حموم تند تند حاضر شدم یه جوری تند تند راه میرفتم شوهرم میگفت داری پرواز میکنی بعد دقیقا ساعت سه رفتم پایین دیدم خوابیدن میگم پس نمیریم خونه کلثوم میگه نه من سرم درد میکنه شیوا هم حال نداری حالا تو دوست داری بری ادرس خونشونو بدم برو کارد میزدی خونم در نمیومد انگار کلثوم کیه منه دوست دارم برم یه دونه شعورش نرسیده بود خبر بده که نمیریم
منم از قهر بدم میاد ولی دیگه سرسنگین میخوام باهاش رفتار کنم. خواهرم میگه همین بلا رو سر خودش بیار یع شب. ولی همسر من معتقده جواب بدی رو با بدی نباید داد که سنگ رو سنگ بند نمیشه
شایدم شوهرش کرم ریخته
چقدر خوبه که هستین خواهریای گلم. نوشتن همین ناراحتی باعث شد ذهنم اروم تر بشه. خدا رو ب خاطر داشتنتون شکر میکنم. و ممنون که بودین و خوندین و نظر دادین و راهنمایی کردین. دلم ب بودنتون گرم شد .خدا تو همه لحظاتتون کنارتون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
12 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
