من یه برادر شوهر از خود راضی و بد اخلاق دارم، مجرده، وای که زن بگیره، یکی میگیره عین خودش افاده ای، هنوز نیومده تحملشو ندارم. فقط بلده دستور صادر کنه. پس فردا هر چی کاره واسه ماست، بی مسئولیتی و راحتی واسه اونها.
وای نه بابا همه مینالن ... از قدیم میگن حرف دلت به فرش خونت بگو به جاریت نگو .... ببین خیلی حسوده مثلا عروسی خودش ۱۲ سال پیش بود مال من ۳ سال پیش بود حرصش در میومد سر طلا سر تالار سر مهریه الانم با هم فقط سلام علیک و دو سه کلمه حرف همین ... خونش هم راه نمیده
اینجوری تربیت شده، بی مسئولیت و نق نقو، بر عکسش شوهر منه ، آروم و بی آزار و مسئولیت پذیر.
اینجوری که به نظر میاد بعدا با این برادرشوهر و زنش داستان خواهیم داشت، فعلا بهش فکر نمیکنم. طبقه پایین مادرشوهرم هستم ،قبلا روزی دو بار میرفتم پیششون ،الان کمش کردم، یه مدت اگه بشه یک روز در میون بریم تا بعد کمترش کنم
جاری منم تیکه میپرونه منم ب شوخی جوابشو میدم..ولی بااین حال خیلی بامن درد ودل میکنه چون میدونه نمیرم ب کسی بگم...
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
