😍مامانای مرداد و شهریور 98😍

بله عزیزم

ممنون

سلام دوستان ، منم به ساامتی زایمان کردم، خدا رو شکر، 13 شهریور نی نی به دنیا اومد، سزارین بودم، 38 هفته و5 روز بودم. اصلا وقت نمیشه بیام نی نی سایت، 

آره دیگه من هر روز میرفتم حمام تا ۲۴ ساعت میخوندم‌نمازمو باز فرداش میرفتم غسل استحاضه کثیره بعدشم قلیله میکردم 

قطره هایی که گفته بودید درسته پرهیز غذایی رو هم یسری کردم و اونایی که نکردم باعث دل درد بچه شد 

مبارک باشه عزیزم قدمش به خیر و سلامتی 

بچه هایی که پسراتون رو بردید ختنه کردید و تهران هستید بهم ادرس میدید و راضی بودید آیا؟؟

قطره تجویز پزشک بود یا از خودت گرفتی ؟

نه تجویز پزشک بود 

حیف که مشهدیم وگرنه منم ۵روزه ختنه کردیم تاالان که خوب بوده فقط شب اول یکم بیتاب بود

پیشاپیش مبارکه

راستی دوستم برای بیمه ومرخصی محل کارتون اقدام کردین؟من هنوزنرفتم دنبال کارام 

گفتم اگه رفتیدراهتمایی کنیدهرچندمحل های کارشایدمراحل مرخصی متفاوت باشه

خواهش میکنم گلم. نه سوند درد نداشت اصلا.همه میگفتن درد داره ولی من اذیت نشدم، کل عملم بهوش بودم و حتی بخیه و ... رو تقریبا از سایه پشت پرده و چراغ بالا سرم دیدم.

هیچی درد نداشت فقط لحظه ای که باید راه بری (هشت ساعت بعد عمل) درد داشتم. قدم اول خیلی سخته ولی بعد راه میافتی. 

بلاخره عمله باید صبور و شجاع باشی ، چون بچت بعد عمل پیشته طاغتت زیاد میشه و همه چیزو تحمل میکنی

مونی جون ایشالله نی نی امشب اروم باشه پسر منم شب بیداری داره خیلی حس، بدیه

امروز تو دکتر یه خانمی میگفت عرق نعنا بگیر با اب قاطی کن بجوشون بعد هر وعده شیر که بهش میدی بهش یه قاشق چایی خوری بده دیگه دلدرد و رفلاکس نمیگیره من میخوام از فردا شروع کنم توهم یه امتحان کن شاید اثر کرد 

سلام عزیزم.من هفت شهریور زایمانم بود.دیروز رفتم کارگزاری بیمه برا کارای مرخصی زایمان گفتن برو برج هشت بیمه که لیست بیمه برج شش از طرف محل کارت ارسال شده باشه. باید اسمت تو لیست باشه و بعد تایید مرکز بیمه تامین اجتماعی شما میتونی پیگیری  و  اقدام کنی.

پس تااون موقع کارخاصی نبایدانجام داد؟ممنون از توضیحاتتون

مامانا من به یه مشکل برخوردم پسرم 44روزشه شیرخودمو میدم وقتی خوابه دوساعت به دوساعت شیر میخوره ولی وقتی بیداره اصلا نمیخوره سینه مو میزارم دهنش جیغ میزنه یا میخواد شیر قورت بده باصدا جوری  که شکمش هم قور میکنه ، چیکار کنم بچه اولمم اینطوری بود اخرش مجبور شدم شیر خشک بدم به مرور دیگه شیرمو نخورد اینو دیگه نمیخوام اینجوری بشه راه کار بدین

یادمه پسر داداش من یه مدت اینجوری شد مامانش سرش یه چیزی میکشید که تاریک بشه تا شیر بخوره جواب هم داد

ماشاءالله الان کلاس دوم میره