دقیقا منم تو دلیلش موندم
اگه بدونم از چی ناراحتن یا واقعا کاری کرده باشم اینقدر حرص نمیخورم
یادمه چند ماه پیش فکر کردم نکنه از اون زناست که دوست داره دم به دقیقه با عروسش بره بیرون . بهش گفتم مامان جون اگه خواستی لباس بخری ( مانتو میخواست ) بگو منم میام. حالا یا آخر هفته یا هر موقع دیگه من مرخصی می گیرم بریم بازار. گفت باشه
بعد هییییییییچ خبری که نشد هیچ تازه پاشده با پدرشوهرم و شوهرم رفتن مانتو خریدن. بدون اینکه به من بگه
دقیقا مث مادرشوهر من
تازه مادرشوهرم منو تو تل کلا بلاک کرده همیشه مث مهمون میرممیام یکم ک بخوام صمیمی شم سوارم میشه الانم ک چندوقته ندیدمش ینی خودش اینطور میخواد
آره ولی مدل مادرشوهر من یه جور دیگست
تیکه میندازه کم و بیش
ولی بیشتر از اینکه چیزی بهم بگه یا زبون درازی بهم بی محلی میکنه
انگار نه انگار من هستم
میریم اونجا اصلا و ابدا سراغی از خونواده من نمیگیره
انگار من خونواده ندارم
هر چیزی هم بخواد بدونه از شوهرم موقعی که من نیستم میپرسه.
من باشم انگار ناظم مدرسه ام. ساکت ساکت
من مادرشوهرم از اول سال تا الان که 9 ماه داره از سال میگذره 4بار دیدم
عید نوروز حدود 15 دقیقه .. عید فطر حدود 20 دقیقه شهریور ماه که از مکه تشریف اوردن حدود 3 ساعت
اوایل ابان ماه که از درخت سیب خونه براشون سیب بردم اون هم بیشتر به خاطر اینکه رانندگی کنم و یک مسیر دور رفته باشم..اهل رفت و امد نیست اصلا بهخصوص خونه پسراش
وقتی برای تو ارزش قایل شدند شما هم ارزش بزار وگرنه لزومی نداره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
