شوهرم دهن بینه اصلا زندگی ما براش مهم نیست هر چی داره برای خانوادش خرج می کنه . انگار چشم و گوشش رو بستن واقعیت رو نمی بینه . انقد تو گوشش خوندن انگار کارای خودشو نمی بینه برعکسشو می بینه وقتی می گم چرا وقتی خونواده خودت مونده به اونا میدی می گه نه من همش خرج شماها می کنم انقد به دروغ چشم و گوشش رو بستن باورش شده . مادرش هم انقد میانه ما رو تلخ کرده بارها از هم متارکه بودیم عاملش هم مادرش بوده اینم بگم خونوادش نیاز مادی ندارن فقط اعتقاد دارن عروس نباید از مادرشوهر بالاتر باشه . منم دارم طلاق می گیرم . دلم به حال بچم می سوزه دیگه با این نفهم نمی تونم سر کنم