بچها
پسرخواهرم اینا رفتن خواستگاری نوه عمم...
دوتا دخترن
اولی عقد بستس خیلی دختر خوب و حرف گوش کنیه
دومی هم دانشجو گرافیکه لجبازه
بعد اینا از لحاظ مالی خیلی پایین هستن
بابای دخترم خیلی گیر میده که دانشگاه نرو بیرون نرو و فلان خیلی رو مخمه و فوق العاده مذهبی...
بعد شرایطشون جوریه ک اینا اصلا تفریح و مهمونی نمیرن ....
بعد دختره به زور مشاوره و اصرار رفته دانشگاه
از بس شرایط خانوادشون بد بوده سابقه افسردگی هم داشته
دوبارم رفته پیش مشاور
یبار برای راضی کردن باباش
یبارم برای اینک با خواهرش بهم نمیساختن