تو رزق ما هم گره افتاده اشکام بی اختیار دارن میان
هی امیدوار دوباره ناامیدی
خدا تا کجا تا کی
خدایا تو این دوماه که شوهرم سرکار بود بهت نشون دادم که همه ی پول برا خودم نمیخواستم دیدی که سر قولم موندم پس چرا دوباره همه چی بهم خورد خدایا حداقل تو خواب و رویا بهم ایراد کارمو
سر سفره ی حضرت رقیه که دستای پسر کوچولو مو بالا آوردم گفتم من که رو سیاهم ولی بچم پاک و معصومه به بچه هام رحم کن
خدایا روضه ی امام حسن رو گرو میذارم تا قبل از روز شهادتش گره رو باز کن نشون بده که امام حسن پیشت خیلی عزیزه...
دارم قالی تهی میکنم از غصه
دلم برا شوهرم میسوزه میدونم که امشب سختشه بیاد خونه خدایا خودت شاهد بودی که از هیچ تلاشی برای درست کردن اوضاع نگذشته
خدایا به دل رحیمش نگاه کن به نجابتش نگاه کن