سلام گفته بودم قراره جمعه بریم مسافرت تبریز.الان مادرشوهرم گفت به شوهرم منو ببر خونه مامانش که تهرانه😐شوهرم بهش گفته من میخوام برم مسافرت چند روز اگه بخوای میبرمت میذارمت و برگشتنی میام دنبالت میارمت😐شوهرم گفته من تهران نمیمونم آخه هروقت بریم به زور دو روز نگهمون میداره میگه برین خونه اقوام سر بزنید زشته اگه نرید شوهرم گفته من نمیخوام اونجا بمونم فقط میذارمت و میرم اونم گفته خوب منم باهاتون میام😭😭من نمیخوام بیاد بیچارم میکنه خیلی غر میزنه اصلا ما میخوایم راه بریم و گردش بریم اون یه قدمم راه نمیاد 😭خدایا بکش منو راحت شم.به شوهرم گفتم بگو میخوایم دونفری بریم گفت میگم اصلا نمیتونیم ببریمت خودت برو بعد ما میایم میاریمت.خدا 😭😭😭
شازده کوچولو پرسید تو سواد داری؟روباه گفت سواد ماله آدم هاست من شعور دارم
ما بخوایم بریم مسافرت بعد رفتنمون میگیم ما فلان جاییم
قرار نبود بگیم از بس برای خودش برنامه ریزی کرده بود که بعده عاشورا بره تهران شوهرم بهش گفته ما نمیتونیم ببریمت میخوایم بریم مسافرت حالاام گیر داده منم ببرین
شازده کوچولو پرسید تو سواد داری؟روباه گفت سواد ماله آدم هاست من شعور دارم