ي بار خواب نبودما ولي چون كسي باور نميكنه ميگم توي خواب يكي از پشت سرم دوتا دستام و گرفته بودو ميكشيد سمت خودش🙊🙊🙊. ي بارم واقعي توي خواااااب از ما بهترون ميديدم البته اين و واقعا خواب بودم و توي خواب ايت الكرسي و بِسْم الله ميخوندم ك برن ي بارم يكي صدام كرد بيدار شدم ديدم كسي نيست نميدونم چرا خيلي ترسناك بود برام.. ولي زجراورتربن خوابايي ك ميديدم مربوط ب خيانت نامزدم و زبووونم لآل مرگ عزيزام بود
اين كاربري و توي روزاي سخت زندگيم ساختم، الان ك بعداز ٢ سال ازاد شد و دوباره ياد اون روزا افتادم فقط ي چيزي توي ذهنم اومد كه هيچ چيز ارزش ناراحتي و نداره من واااقعا حس و حال اون روزام و فراموش كردم و الان يه شدت خوشحالم كه دعاهام و خدا مستجاب نكرد، خدايا شكرت
بد ترين خواب خوابيه كه ادم ميبينه شوهرش داره خيانت ميكنه من همش خواب ميبينم شوهرم دوست دختر د ...
یه بار شوهرجووون تو خواب باهام قهر کرد ونمیدونم دقیق،ولی وقتی بیدار شدم سرکار بود تا برگشت خونه یه ۸،۱۲ساعتی تپیدم بهش تا حساب کار دستش بیاد،حق نداره توخوابم ناراحتم کنه
خواب خودم....یه روز صبح زود بیدار شدم بعد نفهمیدم دوباره خوابم برد خواب دیدم تو خونه ی خودم(همه چیز عین واقعیش بود)میخوام برم دسشویی یه هو یه صدایی از پشت در ورودی میاد من ترسیدم و در رو قفل کردم یه دفعه یه زن که چادر سیاهشم معلوم بود دستشو از زیر در رد کرد و به حالت گدایی به من نشون داد ترسیدم دستش به پام بخوره رفتم عقب صداهای ترسناک از خودش درمیاورد دویدم اتاق تا از تلفن خونه به شوهرم زنگ بزنم از ترس شمارشو فراموش کرده بودم به هر زحمتی بود شمارشو پیدا کردم زنگ زدم بهش ولی از ترس لال شده بودم نمیتونستم حرف بزنم به زور شوهرمو صدا زدم که یه دفعه دیدم اومده تو خونه داره با خشم منو نگاه میکنه سر و وضع آشفته و ژنده پوشی داست تلفنو انداختم دویدم طرفش دیدم کشوی لباسامو باز کرده لباسامو میریزه بیرون بعد برگشت منو پشتش دید دستاشو سمتم دراز کرد به حالت چیزی خواستن و طلبکار بودن بعدش میخواست منو خفه کنه شوهرمو صدا میزدم از خواب پریدم...جسمم هم واقعی داشت صدا میزد یعنی از صدای خودم از خواب پریدم هیچوقت این خوابمو فراموش نمیکنم
اين كاربري و توي روزاي سخت زندگيم ساختم، الان ك بعداز ٢ سال ازاد شد و دوباره ياد اون روزا افتادم فقط ي چيزي توي ذهنم اومد كه هيچ چيز ارزش ناراحتي و نداره من واااقعا حس و حال اون روزام و فراموش كردم و الان يه شدت خوشحالم كه دعاهام و خدا مستجاب نكرد، خدايا شكرت
خواب خودم....یه روز صبح زود بیدار شدم بعد نفهمیدم دوباره خوابم برد خواب دیدم تو خونه ی خودم(همه چیز ...
چقدررر ترسناك بود و انگاري ي معني هم داره..
اين كاربري و توي روزاي سخت زندگيم ساختم، الان ك بعداز ٢ سال ازاد شد و دوباره ياد اون روزا افتادم فقط ي چيزي توي ذهنم اومد كه هيچ چيز ارزش ناراحتي و نداره من واااقعا حس و حال اون روزام و فراموش كردم و الان يه شدت خوشحالم كه دعاهام و خدا مستجاب نكرد، خدايا شكرت