ما توی شهر دیگه زندگی میکنیم شوهر م توی شرکت دولتی و راننده ماشین سنگین با حقوق سه و خورده ای حالا میگه برای یکی دو سال دیگه بیا برگرد یم شهر خودمون و من ماشین سنگین برای خودم بخرم و باهاش کار کنم منم میگم شغل آزاد یه روز داری دو روز نداری من نمیام
درامد ماشین سنگین زیاده اگه بخرین
اخه الان خرج ماشین سنگین خیلی زیاد ه پول لاستیک و روغن و اینا
حقوق ثابت میگیره خوشی زده زیر دلش😒
وای. شوهر دوست مامانم دقیقا همینطوری طمع کرد. خونه زنو بچه رو فروخت داد ماشین سنگین خرید بعد چندماه کار کردن وسوسه شد مواد جا به جا کرد گرفتنش. ماشین توقیف شد. زنو سه تا دختر اواره. خودش 5ساله زندان. البته دور از جونه شما
نه شوهر م یه همچین مردی نیست که به طرف این چیزها کشیده بشه
بنظر من ماشين سنگين الان ديگه سود نداره
با وجود اين همه اصطعلاك
خرج گازوييل
لاستيك
روغن
و كلييييي تعميرات ديگه
اگر در امد و حقوقش خوبه الان بنظر من سمت ماشين سنگين نره
واقعا كار فرساينده اي هستش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
