بچه ها من 20 سالمه
دوبار کنکور تجربی دادم ولی هر دوتاشو الکی و بدون انگیزه دادم فقط چون ثبت نام کرده بودم رفتم
میدونین اون یه سالی که پشت کنکور موندم کلاس کنکور نرفتم چون دلم نمیخواست خرجم کنن (امسال مامانم میگه از مهر میفرستیمت کلاس...)
هیچ دوستی هم نداشتم و اصلن از خونه نرفتم بیرون و فضای خونه هم پر از درد و مرض و بدبختی بود که دیگه زیاد میشه اگه بخام توضیح بدم
من تقریبن هیچوقت تا جایی که یادمه از بابام پول نخواستم حتا توی دوران دبیرستان حسرت یه اردو به دلم موند چون نمیخاستم از بابام پول بگیرم
شاید مسخره کنین ولی چند ساله یه مانتو نگرفتم قبلنا خرید عید با مامانم میرفتیم لاقل سالی یه بار یه لباسی میگرفتیم ولی الان دیگه مامانمم نمیاد بخاطر مریضیش و اینکه دیگه با اقوام مون رابطه نداریم که بخاطرش لباس عید بگیریم
خنده داره ولی من اصلن خرید کردنم بلد نیستم
امسال به خودم گفتم برم یه کلاس ورزشی و یه مانتو ساده و آبرومند لاقل واسه خودم بگیرم که وقتی میرم بیرون انقد خجالت نکشم با مانتوی کهنه ی مدرسه م ...که اینجوری شاید روحیه م بهتر بشه از فضای خونه یکم دورتر بشم و آدمای دیگه رو ببینم... ولی میدونین چیه اینکه مجبورم از بابام پول بگیرم یا پولی که بهم میده رو قبول کنم و خرجش کنم خیلی عذابم میده... این مسئله ام که هیشکی نه مامانم نه داداشم واسه خودشون لباس نمیخرن و نمیرن بیرون بیشتر اذیتم میکنه و باعث میشه اگه واسه خودم لباس بگیرم احساس گناه کنم
کلن موندم توی خونه ... با یه مامان مریض ... کلی محدودیت و تنهایی .... از خودم بدم میاد که با این سنم نه میتونم کار کنم نه دانشگاه قبول شدم ... از خودم بدم میاد که اینقدر بی عرضه م
یه روزی منم رویاهایی داشتم ولی...