سلام
دیشب خیلی بدن درد داشتم. با قرص و کیسه اب گرم هم نتونستم بخوابم. صبح هم خیلی کار داشتم. از صبح دنبال کارهام بودم. ظهر که برگشتم غذا درست کردم و شوهرم که اومد ازش خواستم نیم ساعت بچمو بگیره تا کمی بخوابم. چند دقیقه که گذشت چشمم گرم شد. دیدم بچه ام اومد. باهاش بازی که نکرده بود به کنار. زده بود فیلم سینمایی نگاه کرده بود. حتی حاضر نشده بود بزاره کارتون ببینه تا من کمی استراحت کنم. بعد هم اومده بچه رو دعوا میکنه. میگه بهش بگو من مریضم.
اون با سی سال سن نمیفهمه، بچه 4ساله باید بفهمه.
الان هم برای خودش دو ساعته خوابیده، نیومده بگه مردی یا زنده ای؟
از مردا بیشتر از این توقع نداشته باش
فقط اون ادمه، احتیاج به استراحت داره. من سوپر منم.
اره کاملن حق داری ...مگه بچه دنیا اوردی تنهایی نگه داری ...حتی اگ مریضم نبودی باید وظیفه شو بدونه
برو انقدر سر صدا کن بیدار بشه ،،، نزا اونم بخابه واله بقران
دراز بکش تا شب، همون جلو تلوزیون کارتون بزار برا بچه ت خودتم چرت بزن، شام اینا هم درست نکن
بچه رو بفرس بيوفته به جونش لاقل اونم نخابه😂
بگردم 😔
چه بی ملاحظه حق داری نار احت باشی
حق داری.به نظرم توهم مثل من از اول بهش رو دادی همه کارای بچه رو تنهایی انجام دادی شوهرت پررو شده.
عزيزم ناراحت نشو مطمين باش براش مهم بوده ولي تصور كن خودت مرد باشي خسته ازسركار بياي و دوست داشته باشي همه جيزت و استراحت فراهم باشه يه دفه بهش بكي ميخام استراحت كنم بجه رو نكه دار اونا درك نميكنن هركي باشه همينه خودتو بزار جاش
عزیزم این مرزبندی ها رو کاملا باهاش برطرف کن کوتاهم نیا مثلا اگه من بودم نمیزاشتم دو ساعت بخوابه خودم میرفتم سروقتش
