عصری با شوهرم یکم بحث داشتیم . من گریه ام گرفت بود . وسط اش برگشت گفت خاک بر سر من . گفتم چرا . گفت واسه اینکه با تو اشنا شدم 😐 راه افتاد رفت شهرستان بعدش واسه کارش . تا الان خبری ازش نبود خودم یه پی ام دادم گفتم خبری ازت نیست گفت خیلی خسته ام . به نظرتون بگم چرا اینجور گفتی اخه واقعا دلم شکست
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.