حاملگی دوم و قهر شوهرم

هرکی ندونه فک میکنه مال قرن قبلن قدیمیه فکزشون میگن دختر بدردنمیخوره پسر خوبه

چون دوتا دختریم اینجور میگه😔خیلی ناراحتم ازشون

به منم شوهرم همینومیگفت اوایل همش میگفت فقط سقط ولی الان بچم ده ماهشه شوهرم به کل بچه اولمو ول کرده چسبیده به این وروجک 😂منم همش درحال نصیحت کردنش که زشته بین بچها فرق گذاشتن واین حرفا😖

محل شوهرت نده برو خوش باش با بچت خودش بعد که شکمت بالا اومد و شاید زودتر دلش نرم میشه عموما کارای مردا هیچوقت جدی نگیرید هیچکدام عقلانی نیست 

دقیقا دوست صمیمی من سر بچه دوم وقتی فهمید حاملس دوماهش بود به شوهرش که گفت دعواشون شد گفت برو سقطش کن من بچه نمیخوام ندارم خرج همونم بدم بعددوستم نرفت گفت بچمو دوستش دارم تا دوماه شوهرش قهر بود باهاش حرف میزدن ولی سرسنگین خرج دکتر و سونو و ازمایشم نمیداد دوستم از مادرشو مادرشوهرش قرض میکرد واسه دکتر خلاصه گذشتو بعد4ماهگی مجبور شد قبول کنه و پول بقیه رو داد که زنش گرفته بود واسه دکتراش الانم بچه4 سالشه جون و ایمان و همه کس شوهرش شده بچه دومی.بخاطر دومی همش اولیو دعوا میکنه هروقت میبینیش یه عالمه چیز خریده واسه بچه بسکه دوسش داره

شما هم صبوری کن درست میشه.بچشو که ببینه همه دنیا رو به به لبخندش نمیده

وااا

فكر نميكرده حامله بشي يعني چي؟!

كار خودشم مسئولش هم هست. شما اصلا ضعف نشون نده و سعي نكن متقاعدش كني

دختر عموم بچه اولش دو سالش بود فهمید دومی رو بارداره، وضع مالیشونم افتضاح بود، شوهرش که فهمیده بود دو دستی زده بود تو سر خودش میگفت از کجا بیاریم خرج اینو بدیم، حالا از جونش بیشتر دوسش داره اونقدی که دومی رو دوس داره اولی رو نداره، تا شوهرت یه اخم کرد که شنا نباید بگی سقط مثلا شما مادری باید پشت بچت باشی

منم داییم از بچه اصلا خوشش نمیومود تا راه رفتن حتی بچه رو جلو کسی بغل نمیکرد همش زن داییم بزرگش کرد ولی صبحها از خواب بیدار میشد دخترش گریه میکر زنش نبود خودش بغلش میکرد همینکه صدا کسیو میشنید بچه رو میزاشت سر جاش با حالت عصبانی میگفت گریه میکنه کجایی دزدکی بوسش میکرد اصلا یه وضعی بود وقتی راه رفتن یاد گرفت بغلش میکر یش همه الن م خیلی بچه هاشو دوست دار برای هم دخترش هم پسرش همینحوری بود

میخواستی بگی وقتی بهت میگم میگفتی هیچی نمیشه ... حالا دیدی شد؟؟؟ پس پاشم وایسا مرد باش قبول کن 

سختیش واسه توعه حالیش نی😖

بگو نمیخواستی جلوگیری میکردی من قاتل نیستم که حالا یه موجوده بی گناهو بکشم!اصلا خودتو نباز اگه اشتباهی هم بوده از جانب همسرت بوده نه تو!

سلام خواهر شوهرم بدون موافقت شوهرش .سومین بچه شو باردار شد فقط به خاطر اینکه خودش و مادرش یعنی مادرشوهرم  بچه دوس دارن .تا ماه اخر شوهرش ناراحت بود 

عجبا اصابم خورد شد چ آدمایی هستن حق داری ناراحت بشی فک نکنم پسر بشه چون ناشکرن خدا بهشون نمی‌ده 

اگه شانس منه ک میده بعدشم دیگه مارو نمیبینن😔

واکنشش بخاطر وضع اقتصادی طبیعیه قیمتهارو نگاه کن ۴برابر شدن.بزارید زمان بگذره بگید حالا که شده عامل اصلیم خودت بودی حضرت مریم که نبودم.زیاد جدی نگیرش