2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

استاتر از دیدگاه منم زود هنوز مخصوصا برای پسر 20 سالگی، یکم جدی تر به زندگی نگاه کنیم با دید بازتر از منظر روانشناسی نگاه کنیم علم روانشناسی اثبات کرد پسر در 24 سالگی به تکامل عقلی می رسه این بحران سنی پشت سر گذاشته بشه ميشه موفق تر عمل کرد ضمن اینکه فرصت های بهتری در اختیارت قرار می گیره با دید بهتری انتخاب می کنی در هر صورت برات آرزو خوشبختی دارم 

خو گفتم شاید آمادگی پیدا نکنم اصلا شاید ی ماه دیگه آمادگی پیدا کردم کسی چ میدونه

تاعروسیتون آمادگیم پیدامیکنی منم مثل توفکرمیکردم که میشه کاری بهم نداشت ولی نمیشه شوهرتون که نمیتونه تحمل کنه

منم چیکارکنم الان که انقدرعصبی هستی؟ اینجاتبادل نظردوستانس ومن شمارودوست خودم میدونستم ومثل دوتادوست ...


کدوم برخورد و عکس العملم؟

من به شما بی احترامی کردم و حرف نامربوط بهتون زدم؟؟

شما با لحن عصبی خوندی که این تحت تاثیر ناخوداگاه ذهن خودتونه و به من مربوط نیست

شما تمام پستای منو بخون میبینی که برخورد بدی با کسی نداشتم و نخواهم داشت 

تاثیر ایموجی الان برام مشخص شد 

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!
دختر من متولد 84 هست.اصلا نمیدونه مرد چیه.دنیال قهرمانیه شنا و کنسرت ویلون گذاشتنه.

متاسفانه اختلاف فرهنگی تو ایران موج میزنه

ی سری اپدیت و روشن فکر

ی سریا هم ک متاسفانه هنوز تو نظام ضعیفه بودن زن و ازدواج زود و... موندن. بدتر اینجاس ک قصد بیرون اومدن هم ندارن

🌏ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام💜
تاعروسیتون آمادگیم پیدامیکنی منم مثل توفکرمیکردم که میشه کاری بهم نداشت ولی نمیشه شوهرتون که نمیتونه ...

اولش میگه ادم باید زود ازدواج کنه تا گناه نکنه

الان میگه ما هنوز دستمون ب هم نخورده

بیخیال دیگه جوابشو نده هنوز خیلی بچه س

🌏ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام💜
چ اشتباهی

😇هیچی خوشبخت بشی 

اری فاحشه شدیم..،وقتی عشق تجاوز کرد وقتی بدبختی تجاوز کرد... وقتی قدرتمندتر از ما تجاوز کرد... ومن حامله ی عقده هستم..بترسید از روزی ک فرزندم ب دنیا بیاید..
باشه عزیزم ممنون😘😘😘

 خوشبخت باشید و در پناه حق🌹😊


کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792