2733
2739
عنوان

رمان عاشقانه 😍

| مشاهده متن کامل بحث + 5553 بازدید | 125 پست

صبح که شد زنگ زدم مطب اون مشاوره ، راه دیگه ای نداشتم کسی رو هم نمیشناختم که انقدر خوب سامان رو بشناسه. برای بعد از ظهر وقت گرفتم ‌.

نزدیک های ناهار بود که مادر شوهرم زنگ زد

_سلام بفرمایید

_دختره روانی پسرمنو به کشتن میدی ، چنان بلایی به سرت بیارم که زنده نمونی

_من پسرتون رو نکشتم بلکه نجاتش دادم سامان خودش خودکشی کرد بددن اینکه به من بگه

_تو باعث اش بودی تو بودی که پدر بچمو در آوردی مجبورش کردی تغییر کنه تو بودی که نذاشتی با دوستاش بره بیرون ، تو هنوز نمیفهمی زندگی مشترک چیه

و قطع کرد .

انتظار داشت بزارم سامان با دوستاش هرشب بره بیرون و من خونه تنها بزاره ، همون دوستایی که همشون مجردن و دخترباز  ، دوستایی که میخواستن تنهایی با سامان برن تایلند . نه حتی فکرش هم آزارم میداد . معلوم بود مقصر کیه.

🌼 یاد خدا آرامبخش دلهاست 🌼 تمنای دعا ⚘ رمان من که برا اساس واقعیته☺رمان عاشقانه 😍

بعد ازظهر رفتم مطب همون مشاوره از همون اول بهش گفتم که نیومدم همون حرفای تکراری بشنوم ، همه چیز رو براش تعریف کردم اگر چه به راهنمایی هاش اعتمادی نداشتم .

به حرفام گوش کرد و فقط سرزنش ام کرد حتی بدتر از مامانم خیلی بدتر. تا حدی که وسط حرفاش تشکر کردم و پاشدم اومدم بیرون.

اما لااقل سبک شدم از حرف زدن باهاش .

🌼 یاد خدا آرامبخش دلهاست 🌼 تمنای دعا ⚘ رمان من که برا اساس واقعیته☺رمان عاشقانه 😍

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

مستقیم رفتم بیمارستان اما سامان اونجا نبود . به همین زودی مرخص شده بود ! این امکان نداشت.

زنگ زدم به گوشیش اما جواب نداد ، عصبانی شدم ، زنگ زدم به پدر شوهرم تنها کسی بود که فرهنش از خانوادش بیشتر بود. جواب داد اما خیلی سرد :

_سلام پدر جون

_سلام

_شما از سامان خبر ندارید ، من الان بیمارستانم اما اینجا نیست.

_مگه نخواستی ازش جدا شی برو جدا شو . دیگه هم با من تماس نگیر.

اون هم قطع کرد !!! پدر شوهری که تو دوران نامزدی برای من میمرد قطع کرد ! آره حرفاش برام آشنا بود ، این مدل لحن رو گاهی تو دوران نامزدی از سامان میشنیدم ، سامان عین پدرش بود و این اشتباه من بود که فکر کردم ، این دو نفر با هم فرق دارن .

🌼 یاد خدا آرامبخش دلهاست 🌼 تمنای دعا ⚘ رمان من که برا اساس واقعیته☺رمان عاشقانه 😍

تمام راه رو تا خونه پیاده رفتم . شبش با پدر و مادرم صحبت کردم و جز سرزنش هیچی ازشون ندیدم .

فرداش رفتم دادگاه و درخواست طلاق دادم.

مدام گریه میکردم ، اون به من قول داده بود که تغییر کنه فقط سر من رو کلاه گذاشت تا باهام عروسی کنه.

فقط دنبال یک دختر آفتاب مهتاب ندیده بود. دیگه تحملم تموم شد . منم هم تصمیم سامان شدم .

اما نتونستم ، به خاطر خانوادم ، آیندم نتونستم . 

🌼 یاد خدا آرامبخش دلهاست 🌼 تمنای دعا ⚘ رمان من که برا اساس واقعیته☺رمان عاشقانه 😍
2728

دو هفته ای اینجوری گذاشت و هر روز مرخصی میگرفتم و کارای دادگاه ام رو انجام میدادم ، تا اینکه بالاخره روزی رسید که باید میرفتیم محضر و از هم جدا میشدیم ، تو تمام این مدت من حتی یکبار هم ندیده بودمش ، حتی قرار محضر رو با پیامک گذاشت .

ساعت ۳ بالاخره دیدمش ، انگار جوون تر شده بود ، اما دیگه به من ربطی نداشت نمیخواست باهام زندگی کنه و من نباید خودم رو کوچیک میکردم.

رفتیم تو ، پرونده ها رو تحویل دادیم و صبر کردیم تا نوبتمون شد ، پرونده ها رو آوردن با یک برگه روش.

محضردار پرونده ها رو بررسی کرد و گفت مبارکه به سلامتی خوشبخت بشید.

خندید ، اما من ناراحت بودم ، جوونیم رفته بود هنوز یک ماه از زندگیم نگذشته بود 

🌼 یاد خدا آرامبخش دلهاست 🌼 تمنای دعا ⚘ رمان من که برا اساس واقعیته☺رمان عاشقانه 😍
من منتظرما؟؟!!! 🤣🤣😚

میدونم خانمی 😊 باعث افتخارمه که دنبال میکنی

لایک که میکنی میفهمم خوندین ادامه اش رو میزارم 😉

🌼 یاد خدا آرامبخش دلهاست 🌼 تمنای دعا ⚘ رمان من که برا اساس واقعیته☺رمان عاشقانه 😍

_حاج آقا برای طلاق اومدیم

_میدونم دخترم اما نمیشه

سامان تعجب کرد

_چرا نمیشه حاج آقا ؟!!! من دیگه نمیتونم تحمل اش کنم

_پسرم آرومتر ، فعلا که باید ۹ ماه صبر کنید

 !!!!!!!!!!

هر دومون فقط سکوت کرده بودیم ، یعنی من داشتم مادر میشدم !

سامان نگاهم کرد

  

🌼 یاد خدا آرامبخش دلهاست 🌼 تمنای دعا ⚘ رمان من که برا اساس واقعیته☺رمان عاشقانه 😍
2738

_ چرا اینکارو کردی ؟ احمق مگه نگفتم نمیخوامت

_چی میگی ؟ مگه دست من بوده

تمام این حرفارو جلوی اون همه آدم میزد .

بلند شدم و اومدم بیرون ، خوشحال بودم اما به شدت ناراحت ، اشک میریختم از اینکه باید دوباره تحمل اش کنم ... اما نه من دیگه نمیخواستم باهاش زندگی کنم .

دیرتر از من اومد بیرون

_من .. من ... میرم خونه پدرم تا بچه به دنیا بیاد ، به دنیا اومد بهت میگم که بیای ببینیش و دوباره بیایم برای طلاق.

محکم بازوم گرفت و پرتم کرد زمین

_ فردا میبرمت سقط میکنی من نه تو رو میخوام نه بچه ای که تو مادرش باشی

از اعماق وجودم داد زدم

_ من اینکارو نمیکنم !!!

_پس هم خودتو میکشم هم اون مزاحمو

به بچمون میگفت مزاحم ، چطور دلش میومد

اومد سمتم که دوباره منو بزنه ، فهمیدم که میخواد یک کاری کنه که بچه سقط بشه

بلند شدم و فرار کردم یک تاکسی گرفتم و اومدم خونه 

🌼 یاد خدا آرامبخش دلهاست 🌼 تمنای دعا ⚘ رمان من که برا اساس واقعیته☺رمان عاشقانه 😍

تا شب فقط از درد بدن گریه کردم ، سونوگرافی رو نگاه کردم نوشته بود پنج هفته . از یک طرف پشیمون بودم و از یک طرف هم خوشحال .

رفتم بیرون که به مامانم اینا بگم که تو پذیرایی سرم گیج رفت و افتادم.

چشمم رو که باز کردم تو بیمارستان بودم ...

  بیرون داشتن با پرستار حرف میزد

اومدن بالاسرم

_توبارداری ؟

یک لبخند تلخی زدم

_آره

_اینطوری نمیشه باید بری سقطش کنی

_راست میگه بچه بی پدر کی بزرگ میکنه اونم تویی که خودت جایی نداری

متوجه حرفاشون نمیشدم ، مگه من خونه پدرم نبودم چرا جایی نداشتم

_تا موقعی که این بچه رو داری جات تو خونه نیست سقطش میکنی

_نه !

_بیخود میکنی

_من اینکارو نمیکنم من دوستش دارم

_تو اصلا نمیفهمی دوست داشتن حرف نزن

_هر چی که باشم من نگهش میدارم بزرگش میکنم حتی اگر هیچکس جز خودم اونو نخواد

اونا بدون خداحافظی رفتند . شب بود و من همراه نداشتم ، پرستار رو صدا کردم اما نشنید مجبور شدم از تخت بیام پایین و خودم برم . نمیدونم چی شد فقط یادمه که توی دلم یکدفعه خالی شد.......



پایان قسمت امشب😊

👇👇


خب این دفعه زیاد گذاشتم ؟ ☺

🌼 یاد خدا آرامبخش دلهاست 🌼 تمنای دعا ⚘ رمان من که برا اساس واقعیته☺رمان عاشقانه 😍
بازم بزار جاهای حساسش که میرسه ادامه نمیدی😄

خب دیگه 😄 اونجوریه باعث میشه ادامه اش رو دنبال کنید 

🌼 یاد خدا آرامبخش دلهاست 🌼 تمنای دعا ⚘ رمان من که برا اساس واقعیته☺رمان عاشقانه 😍
وای چقد خوبه بازم بذار لطفا جای حساسشه

چشم 😍 جاهاش حساسش تموم میشه که ادامه اش دنبال بشه دیگه 😄

🌼 یاد خدا آرامبخش دلهاست 🌼 تمنای دعا ⚘ رمان من که برا اساس واقعیته☺رمان عاشقانه 😍
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز