و رقیه در سوگ پدر نشست.... مهربان دلشکسته ام! صبور صمیمی! مسافر غریب و کوچک من! مگر نگفتی که بابا که آمد آرام میگیرم؟ این همه نا آرامی چرا؟ مگر نگفتی بابا که آمد سر بر دامانش میگذارم و می خوابم؟ نه.... نه دخترکم نخواب. میدانم اگر بخوابی.... دیگر عمع نمیخوابد.... میدانم خواب تو .... خواب همه را آشفته میکند... نه!! نخواب دخترکم
یا ابا عبدالله پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان، امروز موهات چقدر قشنگ شده .......❤️ وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....❤️❤️❤️❤️
از تلویزیون جوشن کبیرو میخونم شب 21 میرم امام زاده
اصلا یه حس خوبی داره بیدار موندن و دعا کردن
التماس دعا خواهری
و رقیه در سوگ پدر نشست.... مهربان دلشکسته ام! صبور صمیمی! مسافر غریب و کوچک من! مگر نگفتی که بابا که آمد آرام میگیرم؟ این همه نا آرامی چرا؟ مگر نگفتی بابا که آمد سر بر دامانش میگذارم و می خوابم؟ نه.... نه دخترکم نخواب. میدانم اگر بخوابی.... دیگر عمع نمیخوابد.... میدانم خواب تو .... خواب همه را آشفته میکند... نه!! نخواب دخترکم
و رقیه در سوگ پدر نشست.... مهربان دلشکسته ام! صبور صمیمی! مسافر غریب و کوچک من! مگر نگفتی که بابا که آمد آرام میگیرم؟ این همه نا آرامی چرا؟ مگر نگفتی بابا که آمد سر بر دامانش میگذارم و می خوابم؟ نه.... نه دخترکم نخواب. میدانم اگر بخوابی.... دیگر عمع نمیخوابد.... میدانم خواب تو .... خواب همه را آشفته میکند... نه!! نخواب دخترکم
از تلویزیون جوشن کبیرو میخونم شب 21 میرم امام زاده
ساعت چند شروع ميشه؟
دركائنات كاستى وفقر وجود ندارد زيرا كائنات منبع همه ى انرژى وثروتهاى روى زمين است پس من ميخواهم واو ميدهد😍 خداياشكرت كه تمام درهاى سلامت ورحمت وثروتت برويمان باز است🙏
و رقیه در سوگ پدر نشست.... مهربان دلشکسته ام! صبور صمیمی! مسافر غریب و کوچک من! مگر نگفتی که بابا که آمد آرام میگیرم؟ این همه نا آرامی چرا؟ مگر نگفتی بابا که آمد سر بر دامانش میگذارم و می خوابم؟ نه.... نه دخترکم نخواب. میدانم اگر بخوابی.... دیگر عمع نمیخوابد.... میدانم خواب تو .... خواب همه را آشفته میکند... نه!! نخواب دخترکم
و رقیه در سوگ پدر نشست.... مهربان دلشکسته ام! صبور صمیمی! مسافر غریب و کوچک من! مگر نگفتی که بابا که آمد آرام میگیرم؟ این همه نا آرامی چرا؟ مگر نگفتی بابا که آمد سر بر دامانش میگذارم و می خوابم؟ نه.... نه دخترکم نخواب. میدانم اگر بخوابی.... دیگر عمع نمیخوابد.... میدانم خواب تو .... خواب همه را آشفته میکند... نه!! نخواب دخترکم
یا ابا عبدالله پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان، امروز موهات چقدر قشنگ شده .......❤️ وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....❤️❤️❤️❤️
میشه خواهش کنم از همتون منو هم دعا کنید ؟ ممنون میشم از لطفتون خداهمه رو حاجت رواکنه . آمین&nb ...
چشم خواهری اگه لایق باشم 😍😢 منم دلم گرفته دعام کن
و رقیه در سوگ پدر نشست.... مهربان دلشکسته ام! صبور صمیمی! مسافر غریب و کوچک من! مگر نگفتی که بابا که آمد آرام میگیرم؟ این همه نا آرامی چرا؟ مگر نگفتی بابا که آمد سر بر دامانش میگذارم و می خوابم؟ نه.... نه دخترکم نخواب. میدانم اگر بخوابی.... دیگر عمع نمیخوابد.... میدانم خواب تو .... خواب همه را آشفته میکند... نه!! نخواب دخترکم