من شهر غربیم. بعد عروسی رفتیم خونه خودمون. هنوز گارانتی یخچال نیومده بود نصب اس کنه. دیگه یخچال و فریزر نداشتم منم ماکارونی با سویا درست کردم. با سالاد. خداییش خیلی خوب شد و خیلی چسبید.
من تا سه ماه اشپزی نمیکردم. چون اصلا اشپزیو دوست ندارم چیزیم بلد نبودم بپزم و تا به اونموقع اشپزی نکرده بودم.😐😐😐😂😂😂 بعدش دلو زدم به دریا و خواستم پلو مرغ درست کنم. افتضااااح بود. برنج که کته شده بود میشد جای سیمان و بتن ازش استفاده کرد مرغ هم که نصفش سوخته و نصفش نپخته بود😐😐😂😂😂😂😂
شب پاتختی دوستامون با پررویی اومدن خونمون از شام عروسی دادیم خوردن بندری هم درستیدیم. 😂😂😂 بعد رفتن ما خوابیدیم تا شش عصر فرداش بیدار شدیم کتلت درست کردم عکسم گرفتم. معمولی بود. رو بعدش یه قیمهای پختم تاریخی
من تا الان كه ٤ ساله ازدواج كردم اشپزي بلد نيستم كارگر دارم اما يه بار يه تخم مرغ گذاشتم رفتم اتاقم داشتم موسيقي گوش مي دادم كه يهو ديدم بوي دود مياد رفتم اشپزخونه نگو تخم مرغ جزغاله شده