خیلی افسرده شدم همش گریه میکنم
تو جمع میخندم اما دلم اشوبه
خسته شدم از زندگی از بی توجهی شوهرم
شوهرم به من خیلی بی توجهه
با همه درد و دل میکنه با مادرش زن عمو هاش منم مثل غریبه ها اخر سر میفهمم چی شده
از بی توجهی هاش حالم به هم میخوره
از اینکه همه چی رو اخر از همه میفهمم هم حالم به هم میخوره
۱ماهیی نمیشه عروسی کردیم ولی چون مامانش اینا شهر دیگه ان فقط میره شهر خودشون و محل نمیزاره بهم
خیلی افسرده شدم
راهکار بگین
چیکار کنم همسرم جذبم بشه
فقط گریه میکنم خیلی تنهام 😢😭
تو هم برو خونه بابات
بچه دار هم نشو
یکماهه عروسی کردی واینجوریه؟؟؟؟'
چند ماهه که بیکاره وقتی تو خونست میگم پاشو فلان کارو بکنیم یا بریم جایی میگه حوصله ندارم اما از وقتی رفته شهر خودشون همش خونه ی اینو و اونه و وقتی زنگ میزنم میگه کار دارم بعدا حرف میزنیم و بعدا هم به دعوا کشیده میشه
تو یکماه افسرده شدی؟زندگی مشترک خیلی سختتر از این حرفاس ها
اگه میبینی در توانت نیست زودتر جداشو
اولش اینطورین .ببین سعی کن جذبت بشه منظورم با رفتارته همسر منم اوایل ازدواج زیاد منو نمیفهمید منم خیلی گریه میکردم بعد کم کم بهتر شد الان که دیگه خیلی خوب شده
با خود همسرت صحبت کردی بش گفتی که نمیتونی تحمل کنی این شرایطو
یه ماهه عروسی کردیم؟!
شوهر منم گاهی اوقات اینجوری میشه ولی قبلا کلا اینجوری بود اصلا آدم حسابمم نمیکرد به یه حرفمم گوش نمیداد ولی الان بهتر شده باید سرگرمش کنی تو خونه با چیزایی که دوست داره
ازدواجتون اجباری بوده؟
محلش نزار زنگ اینام نزن مثه خودش باش
والا باز تو نامزدی بیشتر همدیگر رو میدیدیم
الان که عروسی کردیم اون خونه باباشه منم خونه بابام
الکی تو شهرشون میگه کار اداری دارم الان یه هفته است که ندیدمش
امشب هم یکم گلایه کردم که باز نامزدی بیشتر میدیدمت دعوا کردیم و اعصابم خیلی داغونه
واقعا نمیکشم دیگه افسرده شدم
خانواده ش چطور ادمایی هستن؟ شوهرت چند سالشه؟ چند تا خواهر و براردرن؟ اینا رو بزار کنار هم؟ رفتار پدر شوهرت با مادرت چطوره؟
