ازدواج

رفتم لازمه دکتر گفت باید تا آخر عمر مصرف کنم بعدم هر ماه باید زنگ بزنم دکتر قرص عام تمدید کنه مامانم با دکتر حرف می زنه اگه لازم نبود دیگه تمدید نمی کرد 9 ساله دارم می خورم یک دکتر گیاهی هست بهم گفته برم دوباره نوار مغز بگیرم دکتر معروفی هست که بیماری های خیلی سخت درمان کرده حتی بیماری های مثل من می گه می شه جایگزین کرد قرص گیاهی و بعدم کم کم قط کرد حالا نمی دونم ولی زمان می بره اصلا نمی دونم می شه یا نه آخه دکتر شیمیایی گفت نه باید تا پایان عمر بخوری

نمی خوام از اول زندگی با پنهون کاری شروع بشه بعدن ببینه خودش یا خانوادش با خوشون چه فکری می کنن این خاستگارم که دوست داشتم بشه نشد اونا داداش بزرگش با یک خانمی ازدواج می کنه این مشکل من و داشته چند برابر بد تر از من بهشون نگفته بوده تو عقد میرن مسافرت با مامان و بابای پسره و اون جا می بینن دختره داره می لرزه دستش بد دهن هست کنترل زبون خودش رو نداره قرص مصرف می کنه از مسافرت که بر می گردن مامانه پسره داروی های دختره رو به داروخانه نشون میده بعد بهش می گن خطر ناکه باردار بشه به بچه هاش ممکنه برسه دیگه مامانه به پسرش می گه طلاق بده دیگه اینا طلاق می گیرن و الان دختره ازدواج کرده 2 تا بچه داره پسره هم همین طور ازدواج کرده 2 تا بچه داره

می دونم ولی هرکسی برای ایندش آرزوهایی داره ولی خو حق بدین ناراحت باشم سخته ببینی دختر خواهرت ازدواج می کنه و تو تنها می مونی به خاطر یک بیماری که دست خودت هم نبوده و الانم کنترل شده هست فقط قرص مصرف می کنی

رفتم لازمه دکتر گفت باید تا آخر عمر مصرف کنم بعدم هر ماه باید زنگ بزنم دکتر قرص عام تمدید کنه مامانم با دکتر حرف می زنه اگه لازم نبود دیگه تمدید نمی کرد 9 ساله دارم می خورم یک دکتر گیاهی هست بهم گفته برم دوباره نوار مغز بگیرم دکتر معروفی هست که بیماری های خیلی سخت درمان کرده حتی بیماری های مثل من می گه می شه جایگزین کرد قرص گیاهی و بعدم کم کم قط کرد حالا نمی دونم ولی زمان می بره اصلا نمی دونم می شه یا نه آخه دکتر شیمیایی گفت نه باید تا پایان عمر بخوری

نمی خوام تعریف کنم ها ولی این قدر آدم هایی هستن که آرزوشون هست چند جلسه پیش میریم بعد این موضوع که می فهمن پا پس می کشن من دروغ نگم 50 تا حالا بیشتر نه کم تر نیستن دیگه اونایی که پای تلفن رد کردیم راه ندادیم خونه آمارشون در رفته این قدر خاستگار دارم نگو ولی این جوری دیگه

نمی خوام از اول زندگی با پنهون کاری شروع بشه بعدن ببینه خودش یا خانوادش با خوشون چه فکری می کنن این خاستگارم که دوست داشتم بشه نشد اونا داداش بزرگش با یک خانمی ازدواج می کنه این مشکل من و داشته چند برابر بد تر از من بهشون نگفته بوده تو عقد میرن مسافرت با مامان و بابای پسره و اون جا می بینن دختره داره می لرزه دستش بد دهن هست کنترل زبون خودش رو نداره قرص مصرف می کنه از مسافرت که بر می گردن مامانه پسره داروی های دختره رو به داروخانه نشون میده بعد بهش می گن خطر ناکه باردار بشه به بچه هاش ممکنه برسه دیگه مامانه به پسرش می گه طلاق بده دیگه اینا طلاق می گیرن و الان دختره ازدواج کرده 2 تا بچه داره پسره هم همین طور ازدواج کرده 2 تا بچه داره

شدم با چند نفر ولی همشون لاشی و حول بودن دیگه نمی خوام خودم رو این جوری ازیت کنم بعدم دیگه نمی تونم اعتماد کنم

دکترم می گه این بیماری من از هر بیماری دیگه ای بی خطر تر هست از قند خون و سرما خوردگی و فشار خون بالا و اینا کم خطر تر هست می گه اونا باید پرهیز غذایی داشته باشن برن چکاپ ولی تو نه عادی هستی می گه آدمی که نتونه اینو درک کنه همون بهتر که تو زندگیت نباشه تنها باشی