داشتیم تخته بازی میکردیم من غیر ارادی از هیجان داد زدم یبار
بعدش گفت میشه داد نزنی گفتم باشه ببخشید
گفت خیلی رو مخه تو گوشم دادت
گفتم باشه توم سوت میزنی سوتات اینجوری گوشمو اذیت میکنه داشتم براش مثال میزدم،
گفت الان من سوت زدم گفتم نه قبلا تو سیرک دم گوشم سوت میزدی
گفت بازی کن بابا .ی دیقه داشت عصبی میشد ولی نشد بعد ادامه بازی و کردیم من و زد مهرمو تو بازی، هیجانی شدم غیر ارادی داد زدم خیلیییی غیر ارادی
بعدش داد زد بلند سرم چند برابر بلند تر داد خیلی کش دار و وحشتناک زد دستشو بلند کرد حس کردم میخاد بزنه یه کاری کنه سریع تا داد زد ب غلط کردن افتادم ده بار پشت سر هم تند تند گفتم غلط کردم تورو خدا بهم آسیب نزن
خیلی عصبی بود تخته رو جم کرد رفتم تو اتاق قلبم داشت کنده میشد