از هرچیزی عصبانی میشم هی ب شوهرم گیر میدم مثلا با دخترم حرف میزنه اگه حرفی ب دل من نباشه یا رفتارش ب دلم نباشه هی بهش گیر میدم.
ولی من ۷ سال درگیر شدیدا درگیر وسواس فکری ام الان دیگه اسم هرکی رو پیشم میاری یه فکر بد راجبش میکنم
وسواس اینجوریه مثلا بابام میره ماموریت میگم جنازه بابام میاد بعد اون جایی ک این فکر رو کردم دیگه میترسم برم اون نقطه یا به شوهرم نفرین میکنم میگم گردن شوهرم بشکنه بعد هی تکرار میکنم بعضی وقت ها از جام تکون نمیخورم که گردن شوهرم بشکنه دیگه خسته ام همش گریه میکنم تا چند ماه پیش روزی چند ورق زولپیدم میخوردم از دست این فکرا الان هشت ماه باردارم و میترسم بچمو با نیت بد ب دنیا بیارم یه بچه کوچیک هم دارم هی بهم میگه مامان چرا ناراحتی همش تو فکرم اشک پر چشام دوست ندارم ناراحتیم ببینه