رفته بودم کافی نت یه آقا بود سنی نداشت ۲۵،۲۶ ولی خیلی جدی بود خیلی با همه
من با مامانم بودم ٫کلا کسی رو نگاه نمیکرد
من یه لحظه گفتم به مامانم بیا با دوربینم گوشیم عکس بگیرم ازت گوشیمو تازه خریدم یه عکس همینجوری گرفتم از مامانم یه لحظه دیدم چشمش خورد بهم
ولی خیلی جدی بود و درکل کسی رو نگاه نمیکرد
مثلا موقعی ک میخواست شماره بگیره ازم توی سایت ثبت کنه زل زده بود بهم
ولی از بقیه ک میپرسید سرش توی سیستم بود
واقعا به معنی واقعی کلمه جدی بود
خلاصه هیچی حساب کردیم و لحظه دادن کارت خیلی اتفاقی دستش خورد به دستم
بعد خب واسش یه لینک فرستاده بودم ک کارمو ثبت کنه
و یه رمز باید بهم میداد ک یادش نبود
اومدم خونه حدودا یک ساعت بعد یادم اومد رمزو نداده
بهش پیام دادم رمز رو خیلی سریع بهم گفت عجیب بود واسم😂🥲 اخه اینقدز سریع
بعد هم یه دختره اومده بود لحظه ای ک من میخواستم برم
دختره میخندید و اینا اصلااا به دختره نگاه نکرد و بهش رو نداد
نگاهش به من خیلی عجیب بود
میدونم همه اینا دلیل نمیشه ک خوشش اومده باشه ولی دوس دارم نظر دوستانو
از نگاهاش حس عجیبی گرفتم میدونین
وگرنه همه نگاه میکنن
بعذ خلاصه رمز رو هرچقدر میزدم وارد نمیشد بهش پیام دادم ک نمیتونم وارد سایت بشم و میگه رمز درست نیست٫پیام داد ک یکم شلوغم بیا ببینم چی میشع منظورش این بود ک حضوری بیا واست انجام بدم در صورتی ک اصلا نیازه به اومدن من نداشت فقط یه کد ملی میخواست و میتونست چک کنه !
خلاصه من نتونستم وارد بشم خودش چند سری چک کرد گفت برا من وارد شد میخوای بیا حضوری ببین
من نمیدونم چ تاگییییدی
این ماجرا برا دو روز پیشه