آرام به دلت بگو میشود، نه از روی عادت بلکه از تهِ ایمان، بعد چشمهایت را ببند و بگو میرسم چون خدایی که دلها را آفریده بلد است آنها را به هم برساند، اگر عشقی بیخبر در دلت ریشه دوانده بدان آسمان از آن خبر دارد و هیچ اشکی و هیچ تپشی بیدلیل نیست، برای خدایی که غیرممکن برایش واژهای گمشده است فاصله و زمان و ترس فقط بهانهاند، این دنیا با همه بزرگیاش در برابر قدرت او ذرهای بیش نیست و اگر دو دل سهم هم باشند راهشان حتی از دلِ دورترین نقطهها به هم میرسد، دل بسپار به خدایی که از انتظار معجزه میسازد و آرام در گوشش بگو خدایا صبر از من پایان خوشش از تو، لبخند بزن حتی وقتی دلت خسته است و امید را محکم نگه دار چون عاشق آخرِ قصه همیشه به معشوق میرسد 🙂