کسایی که کودکی سختی داشتید تونستین کنار ببیایین؟ من خیلی کودکی سختی داشتم پدر مادر داغون.بلایی نبود سر ما نیارن
ای کاش فقط اینا بود.اطرافیان و فامیلم میدیدن ما بی کس و کاریم خیلی بلاها سرمو می آوردن
جلوی ما به بچه های دیگه خوراکی میدادن به ما نمیدادن مادربزرگم همه ی نوه ها رو میبوسید مارو محل نمیداد.مادربزرگ دیگم میرفت سفر زیارتی برای همه کادو میاورد برای ما هیچی
بعضی وقتا گشنه بودیم میرفتیم خونه مادربزرگم بلکه یه لقمه غدا گزرمون بیاد.مادربزرگم بلند میشد سفره رو جمع میکرد.عمه هام به دختر عموی دیگه ام کادو مبدادن به من نمیدادن
دایی هام بلایی نبود سرمون نیارن
ما بی پول نبودیمااا مشکلات دیگه داشتیم
الان میبینم همین ادما نمیزارن کسی به بچه هاشون تو بگه جیگرم میسوزه که چرا ما بچه های بی گناه انفدر باید عذاب میکشیدیم و دعوا میشدیم با اینکه فوق العاده عاقل و مظلوم و ساکت بودیم