سلام من شغلم در. خونه هست پسرم خیلی گریه میکرد و مزاحم کارم میشد بار ها تلاش کردم شغلم رو عوض کنم ولی نشد منظور شدم یه واحد جدا بگیرم متاسفانه در ساختمان ما واحد دیگه ای نبود و منظور بدم 20 دقیقه خونمون یه واحد اجاره کنم همچی عادی بود تا وقتی که رسیدم اونجا اونجا رو داشتم تمیز میکردم که به جا کلیدی پیدا کردم باحال بود شکل های عجیبی داشت و یکم ترسناک بود ولی من بی تفاوت ادامه دادم به کارم شب دهم زندگیم در اون خونه متوجه این شدم که صاحب خونه تو خونه داره چیزی جاساز میکنه اهمیت ندادم بعد چند روز رابطم با شوهرم بد شد حتی داشت به طلاق میرسید خیلی بی دلیل شوهرم سرد شده بود یک روز یکی از دوستام اومد خونم وقتی اومد همش میگفت حال خوبی نداره و گفت حتما پیش دعا نویس برم
من اهمیت ندادم ولی گفتم اگه یک درصد اونجوری باشه چی خلاصه تصمیم گرفتم برم وقتی وارد خونه شد کلی دعا پیدا کرد
از اون شب به بعد من کابوس میدیدم بهش گفتم و گفت این طلسم سیاه هست و راه برگشت نداری دوستان شما راهی ندارین هر شب کابوس و سایه میبینم حتی وقتی خونه مادر بزرگم هستم