2777
2789
عنوان

صحبت های مادرشوهرانه

109 بازدید | 17 پست

روز مادر رفتیم خونشون براش شیرینی پختمبردمخواستم کینه هایی کتو دلم ازش دارمدوربریزم

ی طرف همخریدیمبردیمبراش

اینکه از منتشکری نکرد بماند

کلا حسمیکنم منو خیلی نادیده میگیره و همشمیگهپسرم پسرم

با خودممیگمخوب شد شوهرم ازدواج کرد کبفهمه مادر داره

بعدمنشسته بودیمسرسفره برگشته میگه زنم باید یوقتایی خرید بره وقتی شوهر پول میریزه ب کارت من ینی اونپول مال هممونه هممون باید باهمبخوریم دگ منمرفتمفلانچیز نداشتیم خریدم بااونپول

حالا میدونم دروغ میگه و اونپولو از شوهرش میگیره ولی جلو منو شوهرم حس کردم میخواد ناراحتیبینما ب پا کنه منم ی نگا کردم ب شوهرم اونم فهمید دیدم داره میخنده بهش گفتم ک اره منم از وقتی بچمو میزارم مهد خرید میکنم برای فلانی بهتر شده

لایک‌نکنید ممنونم شما محبتتون ثابت شدست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

البته برای پیشگیری وقتی اومدیم خونه ب شوهرم گفتم ک خرید کردن با خودته و دارم طوری پیش میرم ک خودش بیشتر خرید کنه بیشتر از قبل

ادما زود تحت تاثیر حرف مادرشون قرار میگیرن خصوصا وقتی میبینن مادرشون داره مثلا با حسننیت حرف میزنه

مادرای اینده لطفا با حرفاتونزندگی بچه هاتون در اینده رو ب همنریزید


لایک‌نکنید ممنونم شما محبتتون ثابت شدست

من چون از حس و جنس مادرشوهرم آگاه شدم میگم از قصد ی کارایی میکنه کجز کثافت کاری نمیشه اسمشو چیز دیگه ای گذاشت

باتوجه ب کارایی ک کرده اصلانمیخواستم براش کادو بگیرم ولی گرفتم

مردن بعضیا مساوی با ارامش برای بقیه کدگ فتنه نکنن تو زندگی بقیه

یوقتا میدیدم میاد شوهرمو بوس میکنه نوازشش میکنه منم حس میکردم میخواد حسادت منو تحریککنه منمبا لبخند نگاشونمیکردم ک نگه حسودیش شد چون حسادت نمیکردمو خوشممیومد ازاینکارشولی خب بازممیگمخوب شد همسرم ازدواج کرد ک بفهمه مادر داشته

لایک‌نکنید ممنونم شما محبتتون ثابت شدست

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792