امروز صبح خوابیده بودم تو عالم خواب نمیدونم چطور شد رفته بودم بغل همسرم یعنی دوتا اتاق دارن من و شوهرم تو اتاقی هستیم که تلویزیون آشپزخونه هست یدفه اومد بالا سرم دید منو اینجوری هم خودم خجالت کشیدم هم اون یجوری شد کلا انگار بدش اومد واقعا سخته اینجوری زندگی کردن