بله بارها .الانم جداییم
من کلا تا زمانی که خونه بابام بودم کنار خواهرم میخوابیدم چون از تنهایی خوابیدن میترسیدم ولی یه بالشت میزاشتم وسطمون و کلا پتومم جدا بود از اینکه یکی کنارم نفس بکشه یا دستش بهم بوخوره یا نفسش بهم بوخوره تنفر داشتم. موقعی که ازدواج کردم خیلی خیلی خیلی اذیت شدم تا تونستم عادت کنم ،تو این سه چهار سال ازدواجم یه بار بد دعوا کردیم من یک ماه جامو جدا کردم چون شوهرم پرنسس تشریف داشت و مجبور بودم بهش درس عبرت بدم ، ولی خب همون یک ماه باعث شد من دوباره به تنهایی خوابیدن عادت کنم ، یک سال از اون مدت قهرمون گذشته ولی خب واقعا بازم اذیت میشم کنارش میخوابم دلم نمیخواد بهم بوخوره یا پتومون مشترک باشه
ما تا حالا بحث به این بزرگی نداشتیم ولی اگر باشه همنه جدا نمیکنیم
چرا میگن جای خواب و نباید جدا کرد؟
خودم به بهانه بچم که کوچیکه جدا میخوابم یعنی بچه وسطمونه والا خیلی راحتترم چی بود هی لنگ شو مینداخت روم خفه میشدم بدم میاد کسی نزدیکم باشه وقت خواب
فعلا ک جدا کردیم جای خوابمون البته اون جدا کرده
خودش بعداز دوسه روز میاد سرجاش مبخابه
ما اینکارو میکنیم و به نظرم بهتره دیگه راحت میخوابی
مردا هم وقتی حوصله ندارن نباید بچسبی بهشون
اتفاقای باید کنارهم بخوابین اول جرقه رابطه بعدش اشتی
منم چندبار اتفاق افتاد
ولی خب نتونستیم تحمل کنیم با وجود قهر نزدیک هم خوابیدیم بازم
